مقایسه بانکداری ایران و بانکداری جهانی و تعریفی کلی از چیستی بانک و فرایند بانکداری
اصولا بانک و بانکداری تعاریف مشخصی در دنیا دارند. بانک به عنوان بنگاه اقتصادی بنابر نقش و جایگاهی ویژه در اقتصاد اجتماعی طراحی می شود. بانکداری نیز نظامی از عملکرد برای ایفای نقش موثر پول و ایجاد جریانی سالم و کارامد برای سرمایه مالی موجود در دست مردم است.
نقش بانک، نقشی همچون دیگر نهادهای اجتماعی برای برخورداری از نظامی کارامد و اثربخش در جامعه است. همانطور که نهادهای خصوصی و عمومی در جامعه به اموری تجاری و کسب وکار مشغول می باشند و از فراگردهای تجارت منفعت کسب می کنند. بانک نیز همان نهاد خصوصی یا عمومی است که با نام بنگاه اقتصادی، در تجارت پول و سرمایه مالی اشتغال دارد. سرمایه داران بزرگ به تنهایی و یا با مشارکت چندفردی یا عمومی (تعاونی) موسسات اقتصادی با نام بانک با معیارها و اهداف مختلف و کارکردهای معین را تاسیس می نمایند.
در نظام بانکداری جهانی، بانک نهادی دولتی نیست که با معیارهای حکمرانی فعالیت نماید. دراصل بانک یک بنگاه اقتصادی است که با سرمایه صاحبان بانک و نقدینگی جمع آوری شده از دست مردم، نوعی تجارت همچنان دیگر فراگردهای تجاری را اعمال می کند. منتها در سازوکار بانکی، پول عامل بازرگانی محسوب می گردد. یعنی اگر دیگر تجار با دادو ستد کالا در بنگاهی تجاری، سودمندی کسب می کنند. بانک نیز نوعی بنگاه با ماهیت اقتصادی است که صاحبان بانک، با دادوستد پول، سودمندی کسب می نمایند. با این ترتیب ربا با تعریف فعلی که فرایند اخذ نفع از راه مبادله پول شمارش می گردد، مطلقا تجارتی نادرست یا فعلی ناجور شمرده نمی شود. بلکه ربا یا بهره بمانند دیگر اقسام تجارت در جامعه، نوعی کسب سود با محور پول قلمداد می شود.
درچارچوب نظام بانکداری، نقدینگی مازاد مردم گردآوری و در فرایندهای توزیع و تخصیص نیازسنجی شده اصولی قرار می گیرند. در این نظام هم به بانکدار سود منصفانه تعلق می گیرد و هم اینکه جامعه از پول انباشته شده در بانک منتفع می شود.
بانک همانند دیگر نهادهای اجتماعی، یک نهاد اقتصادی با کارکرد تعریف شده می باشد. درکل نقش و جایگاه بانک در دنیا حول وظایفی معین همچون «تسهیل گری و حمایت» می چرخد. بانک ها با پول در اختیار، ضمن اینکه نظام مالی در جامعه را تسهیل می گردانند. لیکن از طرف دیگر، با پرداخت وام به مردم نیازمند پول و و بخش های کارآفرین و تولیدگر، از فرایندهای صنعتی و خدماتی در جامعه حمایت می کنند. یعنی حوزه اقتصاد و زیست مردم را رونق می بخشند.
بانکداری در کشور ما (بانکداری اسلامی)
رژیم سیاسی در ایران با جان مایه فکری و ایدئولوژیک اسلامی، رویکردی جدای از بانکداری در جهان به بانکداری دارد. جان مایه بانکداری اسلامی، مخالفت جدی با ربا می باشد. ولی به راستی هیچ راهکرد دیگری در ماهیت بانکداری اسلامی نمی توان یافت. به همین روی است که رژیم اسلامی در ایران نتوانسته آیینی اسلامی برای بانکداری ترسیم نماید. و متاسفانه در قالب شعارهای تودرتوی مبهم و موهوم، شاهد اوج ربا در بانکداری ایران می باشیم. ضمن اینکه بانک در ایران هیچ ماهیت کارکردی و نقش گذاری معین در جامعه ایران ندارد. در این بانکداری، اصولا پول معیاری برای هدفگذاری مشخص نمی باشد. بلکه پول در بانک بیشتر ماهیت پولسازی برای بانکدار را دارد. و می بینیم که پول انباشته در بانک، کمترین سودمندی را برای جامعه بجا می گذارد.
اصول بانکداری در جهان آزاد
بانک به عنوان نهادی خصوصی، سازوکار تجارت با پول را انجام می دهد. ولی همچنان که دولت وظیفه دارد به تمامی کسب و کارهای موجود در جامعه توجه داشته باشد و در بزنگاه های لازم از بنگاه های اقتصادی و بازرگانی حمایت نماید و آنان را هدایت و تنظیم کند. این راهکرد در مورد بانک ها نیز صادق می باشد. بانک مرکزی به عنوان نهاد دولتی این رسالت را انجام می دهد.
درواقع هرچند بانک مرکزی نهادی دولتی است، ولی بنگاه کسب وکار نیز نمی باشد. بانک مرکزی بنابر ماهیت وجودی خود، وظیفه پشتیبانی، تسهیل گری، هدایت و تنظیم نظام بانکداری را برعهده دارد. بانک مرکزی سکه و پول ضرب نمی کند تا درامد کسب کند. بلکه اهم تکلیف بانک مرکزی، ماموریت تامین نیازمندی پول با پشتوانه، و همچنین تزریق و تخصیص پول به نهادهای کشور و حمایت از بانکداری را داراست.
لذا بانک ها با ماهیت بنگاه کسب و کار خصوصی، وظیفه اصلی اعطای وام به مردم و کسب و کارهای خصوصی را دارند. چراکه کالای بانک پول است و با پول دادو ستد می کنند. بانک وام می دهد و نقدینگی بلااستفاده از میان مردم را گردآوری و با سازوکار ویژه بانکداری، ارزشی فزاینده را به پول و سرمایه مالی مردم اعطا می کند.
اما در عین حال باید در نظر داشت که در نظام بانکداری اصولی، میزان بهره پول در حالات ارایه وام و پذیرش نقدینگی مردم، بسیار اندک است. هم میزان سود وام کم است و هم سود پول مردم قلیل می باشد.از سویی دیگر برای اموری چون نگهداری اموال گرانبها در صندواق های امانی و پس انداز پول (مراقبت از پول)، مبلغی را به عنوان اجرت کار دریافت می کند.
این فعل و انفعالات بانکی در نظام بانکداری جهانی نشان از سلامت کسب و کار با معیار اصولی و مشخص است. پول در آن نظام بانکی همسان کالا در فرایندی تجاری قرار گرفته و سود معینی در این فرایند تجاری به بانک ها برمی گرداند.
ولی در نظام بانکداری اسلامی ایران، قضیه از بنیان فرق دارد. اساسا در بانکداری اسلامی پول جایگاه مشخص و تعریف شده ای ندارد. اگر ربا یا تجارت پول در بانکداری اسلامی حرام شمارش می گردد. ولی درحقیقت رباکاری بیشترین سهم را در این بانکداری داراست. و چنانچه بهره بانکی در بانکداری جهانی بسیار کمتر است. ولی در بانکداری اسلامی هیچ منطق و نظمی وجود نداشته و بهره بانکی واقعا نابودگر می باشد.
ضمن آانکه علیرغم ضدیت با رباخواری، جریان ربا در همه بانک های ایران کولاک می کند. مفهوم این تناقض در دو رفتار اسلامی و غیراسلامی، دقیقا منادی آنست که معامله پول یا ربا یک جریان عادی و رایج در جهان است. این نیز بدان روی است که ربا اصلی لازم برای جامعه می باشد و سودی همه جانبه را جریان سازی می کند. اما باید در نظر داشت که مشکل بانکداری ایران در رباخواری نیست. بلکه مشکل اساسی در نبود نظام اصولی در نظام بانکداری است که پول به انصاف و نیاز رایج توزیع نمی شود.
احمد علینقی