حوزه های پژوهشی- مطالعاتی و حیطه فعالیت/ تکوین و ارایه تئوری مدیریت اجتماعی
مدرک تحصیلی و حوزه تخصصی- مطالعاتی من مدیریت دولتی می باشد و بیشتر فعالیت من در حوزه مدیریت جامعه است. به همین جهت است که به واسطه رابطۀ جوهری مدیریت دولتی با مدیریت جامعه که ذاتا برمهندسی جامعه و اداره جامعه دلالت دارد، دامنه مطالعاتی خود را گسترده نموده و به کلیه ابعاد نظام اجتماعی وارد شده ام. این نیاز بدان جهت است که نظام اجتماعی سازه ای ترکیبی از تمامی وجوه جامعه می باشد و تمامی زوایای جامعه انسانی را دربر می گیرد. لذا نمی توان نگاه و کنش تک بعدی و تک سویه به جامعه و کشور داشت و در یک بعد حرکت نمود. بلکه برای اصلاح ساختاری کلان نظام جامعه، اجبار دارم تا به تمامی وجوه جامعه ورود کنم و تفسیر نقادی خویش را به همه عرصه ها توسعه دهم. وبدین روی است که نظریات من رویکری انتقادی و نقد بر همه امور دارند. البته خاطرنشان می گردد که نظر دارم «نقادی و نق» فاصله معناداری با یکدیگر دارند. نق مفهومی از بروز اعتراض و تضاد غیرعقلانی- منطقی است؛ ولی انتقاد عصیانی برای زایش دیگرها است. لذا است که نظریاتی دگرگونه و شاید متضاد و متناقض با سیاستهای حکومتی، رفتارهای فرهنگ موجود و ساختارهای مفهومی کنونی ارایه می نمایم.
سعی دارم مفاهیمی را مطرح کنم، که ضمن نوگرایی هویتی، به نوزایی در ساخت جامعه برسند. بدین سبب تئوری جدیدی با نام «مدیریت اجتماعی» را برای نخستین بار در دنیا معرفی نموده ام. مدیریت اجتماعی الگویی انباشته از کلیه کنشهای رفتاری- اخلاقی الزامی از طرف مردم و حاکمیت در یک نظام اجتماعی بالنده است. ضرورت این الگو نیز بدان دلیل است که مدیریت دولتی رویکرد دلالت بر حیطه دولت و امور مربوط به دولت را داراست و به اموری در راستای هدایت، سازماندهی نهادی، جذب نیروی انسانی، برنامه ریزی و کلا راهبری نهاد دولت دلالت دارد. ضمن اینکه مدیریت دولتی تکلیف ذاتی دارد تا ساختار نظام دولتی را به گونه ای طراحی نماید که به نهاد خدمتگذاری برای مردم عینیت یابد و راهکردهای حمایت، هدایت و نظارت را بر جامعه و سیر جامعه جاری نماید. این وظایف تقریبا ابتر و ناقص می باشند و از کاستی زیادی در کلان راهبری جامعه برخوردارند. به همین علت است که الگوی پارادایمیک «مدیریت اجتماعی» را با مفاهیم عمیق و گسترده و در پهنای کلان جامعه جهانی و ریز جامعه کشوری مطرح نموده ام. مبانی مدیریت اجتماعی مطلقا محدود به وظایف نهاد دولت و مجموعه وظایف او برای راهبری جامعه و چیستی رابطه دولت با جامعه نیست. بلکه مدیریت اجتماعی سوگیری به مهندسی تمامی ابعاد جامعه دارد. مدیریت اجتماعی نگاهی به چیستی آدمیت و انسانیت دارد. مدیریت اجتماعی به جوهره چیستی و چرایی جامعه نگرشی ژرف با رویکرد کاوشگرانه و کشف نیازها و ضروریات دارد. بدان معنا که پارادایم هویتی مدیریت اجتماعی نظر بر سه وجه عمقی برای مهندسی جامعه دارد:
نخست: آنکه وجودی با نام بشر- انسان و نیازهای فطری- غریزی او را شناسایی و کشف نماید.
دوم: چیستی الزامات جامعه انسانی با ترکیبی که با نیازهای جوهری انسان مطابقت داشته باشد را تعیین و تدوین نماید.
سوم: راهکردها و اصول کاربستی برای اتصال نیازها و الزامات جامعه را به درستی تشخیص و ارایه نماید.
پارادایم مدیریت اجتماعی دقیقا ترسیم الگویی است که بتواند با شناخت و تحلیل مناسب و استنتاج عقلایی و هوشمندانه این سه اصل را پیوند دهد و نظام اجتماعی منظم و بالنده ای را بنا نماید. این فراگرد در نظام ساخت واصلاح جامعه همان مهندسی مدیریت اجتماعی نامیده می گردد. نویسنده(دارنده سایت) بر این مولفه تلاش دارد تا با نفوذ و توسعه به ابعاد نظام اجتماعی، ضمن کشف آفات و عارضه های جامعه انسانی و جامعه ایران، راهکردهای راهگشا و کارسازی را ارایه نماید. راهکردهایی که با فطرت انسان و اصالت جامعه انطباق داشته و اثربخشی و سودمندی اجتماعی را به همراه داشته باشند. برهمین اساس است که نویسنده اصلا به موضوعات کلیشه ای ورود نمی یابد و کوشش خود را برآن گذاشته تا همه رخدادها و واقعیات موجود در جامعه انسانی در جهان - ایران را به چالش عمقی و سرتاسری بکشاند و شاید بتواند نظام نوینی با نام «مهندسی نوین جامعه» را بسترسازی کند.
اینکه همراهی با او به چه میزان است و اینکه نظریات او مقبولیت دارد، مطلقا دغدغه نویسنده نیست. چراکه هزار راه نرفته مانده است، که باید رفت. و چون تغییر تغییرناپذیر است و پیوسته در آمدن است، پس سکون و ماندن جایز نیست.
«بنابراین مهم آنست که نظریات نوگرا و نوپا ارایه گردد که می گردد»