برجام نشانه نبود مدیریت در کشور است
برجام «هدف برنامه ای» است که در طول چند سال اخیر، بشدت بر جامعه ایران سیطره انداخته؛ و نه تنها محور کلیه اقدامات اقتصادی و مدیریت اجتماعی در کشور گردیده، که حتی معیار و متری در کارامدی مدیریت دولت روحانی نیز بشمار میآید. اما اینکه چرا برجام آمد؟ و اینکه حاصل جمع مانور برجام در کشور چیست؟! موضوعاتی بسیار پرمناقشه و قابل بحث میباشند. باید دید؛ آیا به راستی برجام برنامه ای خردمندانه بوده تا اینکه نفعی میدانی از برجام برای مردم ایران حاصل گردد؟!
برجام چیست
برجام یا برنامه جامع اقدام مشترک[1] برنامه ای است که در چهاردهم ژولای سال 2015 در وین پایتخت اتریش از طرف شش قدرت جهانی؛ ایالات متحده آمریکا، روسیه، فرانسه، بریتانیا، چین و آلمان با جمهوری اسلامی امضا گردید. در این توافق دوطرف پذیرفتند تا با پذیرش محدودیت هایی از سوی ایران در باب برنامه هسته ای خود، راهکارهایی را برای بازشدن بن بست رابطه ایران با جهان و تحول در اقتصاد ایران، پیاده نمایند. درواقع فصل مشترک نهایی این برنامه دو حاصل جمع بارز زیر را دربر دارد:
- 1. محدودشدن فعالیتهای ایران
- 2. رفع تحریمها از طرف جامعه جهانی
این دو بازخور کلیدی از توافق برجام، دقیقا نشانه بی تدبیری و نبود مدیریت اصولی و کارامد بر فضای کشورمان است. ناکارامدی مدیریتی در ایران شعار و گفتمانی مربوط به امروز نیست. بلکه نگرش مدیریت کشوری در باب مدیریت گرایی و تعامل با جهان اشکالات اساسی دارد. بدین جهت است که معامله با غرب و تعامل برجامی، یک برنامه غیرمترقبه و شکوهمند اعلان میشود و با بزرگنمایی و ممتاز نمودن سبک مدیریت دولت دوازدهم، مانوری بزرگ پیرامون برجام صورت میپذیرد. و بازتاسف انکه بسیاری از نخبگان روشنفکری نیز بر طبل کارزاری برجام میکوبند و معاهده برجام را تلفیقی از کارامدی مدیریت اصلاحات و نظام چانه زنی در دولت روحانی مینامند. ولی این همان نگرش انحرافی در جامعه ایران است که باعث و بانی مدیریت انحرافی و کلان خطای مدیریتی در هزاره اخیر در ایران زمین میباشد. به واقع هیچگاه ما نتوانسته ایم درستی را بر ایران زمین فروریزیم. و برجام همان مرداب مدیریت ایرانی در نظم جهانی بود.
چرا به برجام رسیدیم
همانطور که گفته شد، ایران زمین همیشه در چالش بیماری مدیریتی و تولید فرهنگ ناسالم اجتماعی پیشگام بوده و در هیچ زمانی هیچ درمانی برای ترمیم بیماری اجتماعی در ایران تجویز نشده است. البته نه آنکه تجویزی نبوده، بلکه به واقع هیچ تجویز و نسخه اثربخشی که آثار درمان بر آن پیدا شود، نداشته ایم. به همین سبب است که همیشه به آسانی در خطا میافتیم و خطاپیمایی، دقیقا نقشه راه ما در کلیه امور میباشد. فارغ از اینکه مدیریت خطا و خطا رفتاری مدیریتی چه بر سر ما آورده و در هیچ حوزه از مدیریت ایرانی اندک توفیق نیز نداشته ایم؛ ولی شوربختانه یک بعد از همین مهندسی مدیریتی، پیشامد برجام است. برجام بیانگر بدترین نوع از مهندسی مدیریت در این سرزمین می باشد.
به راستی در کدام کشور بر روی کره زمین، اینچنین اتفاقاتی همانند پیمان نامه برجام رخ میدهد. آیا یک کشور موفق و پیشرفته پیدا میشود که گرفتار چالشهای چانه زنی و پیمان بندی بیهوده با قدرتهای دنیا باشد. اینگونه معاهدات و پیمانهای بین مللی دقیقا مربوط به کشورهای پرمسئله و پراشکال است. کشورهایی که به دلیل نداشتن مدیریت منطقی و در خط رفاه ملی، به بیراهه گام میگذارند. در دوران حاضر کافی است نگاهی به چنین کشورهایی مانند لیبی، کره شمالی، روسیه وونزوئلا بیندازیم. به واقع این کشورها چه سود و منفعتی برای مردم خود به ارمغان آورده اند. اگر مهندسی مدیریت در کشور ما اصولی و عقلانی باشد و ترفندهای مدیریتی درجهت آبادانی و آراستگی کشور باشند و نفع مردمی را دنبال کنند، اصلا لازم نمیبود تا در پی ایجاد مناقشه و مجادله و ریزش مخاصمه و دشمنی با دیگر کشورها باشیم؛ تا با کلی هزینه و هرز منابع داخلی، دل به معاهده و پیمانی چون برجام بندیم. به واقع اگر در چهل ساله اخیر، آن همه دشمنی و عداوت با دنیا نداشتیم، آیا الزامی بود که به توافقی بد چون برجام، خشنود و سرمست گردیم؟! کشوری به بزرگی چین سالیان بسیار طولانی در دامنه تفکرات کمونیستی، بدترین رفتار با امپریالیسم غرب را روا داشت و دهه های طولانی بود که کشور خود را بر همه آثار تمدنی مدرنیته بست. کوبا، آلمان شرقی، لهستان و چندین کشور دیگر نیز بر همین راه رفتند. ولی آیا اندک توفیق و تحول میدانی بدست آوردند؟! دستاورد مردم آن کشورها از مبارزه گری و خصومت با امپریالیسم چه بوده است؟! اما مشاهده کردیم که همین این کشورها پس از دهه ها عقب ماندگی و ضرر میهنی، به فضای جهانی بازگشتند و تعامل با جهان را پیشه کردند. چین امروزی با بازکردن فضای اقتصادی و پیشرفت سریع چندجانبه، دقیقا گواه بر این موضوع است. کره شمالی نیز باوجود دراختیار داشتن تکنولوژی پیشرفته در زمینه تولید بمب اتمی، امروز دربه در به دنبال مصالحه با آمریکا و کسب امتیاز از غرب است. این موضوع یعنی اینکه در دنیای امروز به هیچ عنوان جنگ و ستیزه گری، نتیجه گرا و مفید نخواهند بود. و هیچ چیزی به جز بدبختی و نگون بختی را به ارمغان نمیآوند.
مدیریت واقعی و منطقی در دنیای امروز، مصالحه و تعامل مسالمت آمیز با تمامی دنیا است. ایالات متحده آمریکا همانند دیگر کشورهای حاضر بر کره زمین، یک کشور بیش نیست. ولی مسلما به جهت عقلانیت در رفتار بوده که توانسته در طول سیصدسال به جایگاه امروزین برسد. آمریکا کشوری بود که با پذیرش مهاجرین متنوع از سرتاسر زمین، توانمندی و قابلیت کنونی خود را برپا نموده است. این کشور بدون توجه به نوع تفکر و دین شهروندان خود، بستر آزادی کامل برپا نمود و با توسل به انواع تفکرها و اندیشه های مردمی، دانشهای سودمند زیادی را تولید کرد. و از این راهکرد بود که به علم نوگرا و تحول ساز دست یافت و جهان را به کرنش دربرابر تکنولوژی و فرهنگ خود قانع نمود. به راستی آیا آمریکا با جنگ و مبارزه بوده که به موقعیت کنونی خود دست یافته است؟ آمریکا کشوری است که با توسل به مدیریت عاقلانه و منطقی، منابع دنیا را بسوی خود می رباید و با دستیابی به منابع دیگر کشورهاست که به فربگی و بزرگی رسیده است. پس چرا مهندسی مدیریت در کشور ما چنین نمیکند؟ چرا تکنولوژی مدیریت در کشور ما فقط و فقط به فکر هزینه های زاید و بیهوده در ستیزه و دشمنی با آمریکا و دیگران است؟! آیا از این راهکار به جایی رسیده ایم؟ آیا بدترشدن هر روزه وضعیت اقتصادی مردم و کشور و واماندگی در بن بست برجام، نشانه بی تدبیری تکنولوژی مدیریت در کشور ما نیست؟!
باور راسخ دارم که باوجود اشتباهات فراوان میدانی، مهندسی مدیریت ایرانی هیچ پند و اندرز دلسوزانه و کارشناسی را نمی پذیرد. و همین لجاجت مدیریتی و غرور کاذب رفتاری است که بن بستهای متعدد و پیامدهای ناروای زیادی را ایجاد نموده است. و اطمینان دارم که ناکارامدی مدیریتی در ایران زمین ریشه در نوع نگرش مدیریت در این کشور دارد. و چنانچه نظام مدیریت سرزمینی ایران، سه گام نگرشی- رفتاری با صورت زیر را پیش گیرد، بی شک رهاشدگی پیدا خواهد کرد. این سه گام، سه استراتژی بسیار مهم میباشند که کنده شدن از وضعیت امروزین را بشارت داده و کارسازی و کارامدی را برای مدیریت در کشور ارایه می دهند. رهاشدنی که دیگر استیصال در برنامه هایی همانند برجام و . . . را دربر نخواهد داشت.
- شناخت درستی از مدیریت داشته باشد
- درک صحیحی از مناسبات جهانی داشته باشد
- مدیریت عقلایی در پیش گیرد
کلمات کلیدی: برجام;ایالات متحده آمریکا; تحریم ایران; بمب اتمی