اقتصاد بسته و دولتی، عارضه ایران امروز
اگر نگاهی به طبیعت اندازیم، به این اصل غیرقابل تغییر می رسیم که بستن فضا نشانه مردگی است. پرنده در قفس، مطمئنا سرزندگی پرنده آزاد را ندارد؛ آب محفوظ در مرداب و تالاب قطعا، شادابی و مواجی آب اقیانوسها را ندارد؛ آب محاط در دریاچه ها نیز خاصیت اقیانوس را ندارد؛ بوی تعفن مرداب، بی شک تفاوت شایانی با بوی دریای آزاد دارد، آب انباشته در آب انبار، مسلما تازگی و بشاشت آب جاری در رود را ندارد؛ غذا و نان مانده و کپک زده؛ یقینا خوردنی نیستند. فرد زندانی نیز بی گمان به مرگ نزدیکتر است، تا فرد آزاد و رها. و کافی است تا جانوران محبوس در خاک را با جانوران آزاد در آسمان مقایسه کنیم! کرم خاکی اصلا چالاکی پرنده را ندارد. از این نمونه ها در طبیعت بسیار داریم. و راز اینکه طبیعت زنده است و طبیعت سرشار از پویایی و طراوت است، دقیقا در همین آزادگی و رهایی طبیعت می باشد.
هستی و کیهان فضایی سیستمی و رها می باشند. طبیعت نیز خودش تحرک سیستمی و آزادانه دارد. هستی و طبیعت هیچ محدودیتی را پذیرا نیستند و جریان بدون وقفه با رهایش را دارند. و همین محدودناپذیری و کارکرد سیستماتیک کیهان و وجود است که جریان طبیعت را در نظم و تنظیم سایبرنتیک قرار داده و هستی بدون خطا و اشتباه، در پیمایش میلیاردها ساله خودش ادامه دارد.
اما جامعه که ساخته دست بشر است و نیاز به دخالت انسان دارد، ولی مطمئنا محدودیت و ممنوعیت نیز در آن، خطایی استراتژیک شمارش می گردد. ایجاد فضای آزاد و باز، پیش نیاز جریان سیستماتیک جامعه می باشد و با وجود فضای آزاد و باز همگانی است که به اعتلا و پیشرفت اجتماعی می رسیم. اقتصاد نیز به عنوان یک سازه اجتماعی و یک واجب زیست، حکم یک سیستم باز را دارد. اگر سیستم اقتصادی در یک جامعه، بسته عمل نماید و ارتباط همه سویه و فرا کشوری نداشته باشد. ضمن اینکه سیستم بسته و مرده محسوب می شود، بلکه قابلیت و توانایی خود را از دست می دهد و امکان تولید و ایجاد سازندگی از سیستم بسته و مرده، اصلا میسر نمی گردد. سیستم زنده و پویا، محیط و جریانی است که در درون از اجزای هماهنگ، همگرا و کارامد برخوردار باشد و در بیرون نیز کارسازی و سودمندی تولید نماید. سیستم جوامع آمریکا، اروپا، ژاپن و کره نیز به جهت رهایی اجتماعی و آزادی اقتصادی است که به رشد و پیشرفت دایم و پیوسته می رسند. و اما جوامع شوروی(کمونیسم) و چین قدیم(مائویسم) و کشورهایی با مکاتب بسته و ایدئولوژیک[1] نیز بدان سبب کشورهای پسرو و عقب مانده شمرده می شوند، که عموما جوامع بسته دارند و از سیستم اجتماعی و یا اقتصادی زنده و باز بهره مند نمی باشند. و اگر می بینیم که مکاتب کمونیسم و مائویسم و همانند آنها شکست خوردند و امروز جایی در دنیای مدرن و نوین ندارند، دقیقا و یقینا بدین دلیل بوده که از ذهن و تفکر بسته و منجمد برخاسته شده بودند. و چون مبانی نظری آن مکاتب و ایدئولوژیها بشدت بسته و قفل بودند و از آزادی معیاری برای زندگی شهروندان خودداری می نمودند، لذا در عمل نیز به بن بست رسیدند و از چرخه زیست اجتماعی و دنیای مدرن امروز خارج شدند. و باید باور کنیم و بپذیریم که نیرومندی دنیای غرب و آمریکا و اقتصاد غنی و پیشرفته ژاپن و کره جنوبی و خیلی دیگر از کشورها، در عملیات اقتصادی آزاد و حضور در بازارهای جهانی است. آنان موفق به ایجاد جامعه ای شده اند که از سرتاسر زمین برای ورود بدانجا سرودست می شکنند. و می بینیم که هدف مهاجرتی انسانهای محبوس در کشورهای بسته و امنیتی شده در افریقا و آسیا، دقیقا همین کشورهای با فضای آزاد و با اقتصاد باز می باشد.
تمامی مطالب مطروحه در این نوشتار این منظور و مقصود را دنبال می کنند که بدانیم باز بودن فضا و حضور آزادانه همه نوع تفکر، همه نوع فرد و هر نوع اعتقاد در جامعه، نشانه بارز باز بودن و آزادی لازم در جامعه می باشد. و به واقع همین راهکردهاست که به بازشدن فضای اقتصاد و دیگر امور کمک می نمایند. سیستم اجتماعی زنده نیز همین رویکرد را داراست. یعنی همه اجزای جامعه، از هر بوم و نژاد، از هر نوع اندیشه و نظر و با هر نوع باوردینی- عقیدتی، در فضای جامعه حضور موثر داشته باشند و همانان می باشند که در یک نظام راهبری هوشمند و عاقلانه، سیستم جامعه را کارامد می کنند.
براین اساس چنانچه نهادهای حاکمیتی و دولتی در ایران بر هیمنه و سلطۀ کنونی خود بر جامعه و اقتصاد اجتماعی ادامه دهند. و چنانچه بر خصوصی سازی واقعی و ایجاد فضای اقتصاد باز و مشارکت عمومی درهمه امور جامعه اهتمام نداشته باشند و روی به رهایی و آزادی همه جانبه و اقتصاد باز نیاورد. مسلما هیچ گره ای از مشکلات جامعه بسته ایران امروزین باز نخواهد گردید و جامعه قفل شده ایران، هر روز با مشکلات و مسایل بیشتری روبرو خواهد شد. و همانطور که تفکرات بسته در دنیای مارکسیسم با گرایشات کمونیسم و مائوئیسم منجر به جامعه بسته و امنیتی شدند و سپس شکست را پذیرا گشتند. تفکرات نادرست امروزین نزد برخی از کارگزاران حکومتی و مسئولین ایرانی نیز باید شکست اندیشه های خود را پذیرا گردند و سریعا قفل از جامعه باز کنند. فضای امنیتی و اقتصاد بسته فعلی در این سرزمین، دقیقا موید همین نکتۀ شکست تفکرات این عده هست. نهادهای حاکمیتی و دولتی باید در یک جسارت تاریخی و عقلایی، سریعا از اقدامات و عملیات بستن محیط، حفظ فضای امنیتی و محدودیتهای اقتصادی دست بردارند و رویه های جامعه باز و آزاد را اجرایی گردانند. چراکه همین اقتصاد پویا و کارامد است که به بهبود ابعادی در جامعه کمک می نماید. اقتصاد کارساز و رفاه نسبی مردم، همان فضایی است که مسئولیت و تعهد اجتماعی را ارتقاء می دهد و مردم با داراگشتن رضایت نسبی، بر حفظ نمایه ها و الزامات جامعه همت می گمارند و خودشان در حفظ جامعه خود، به جد کوشش می نمایند.
احمد علینقی
29/ 1397/07
کلمات کلیدی: اقتصاد بسته;خصوصی سازی; اقتصاد دولتی; کمونیسم