حاکمیت شناور(حاکمیت و مدیریتی که منطبق با زمان و مکان باشد و از ایستایی و انجماد فاصله گیرد)
آنچه که مسلم است، تاریخ کلان بر تغییر و گذار دایمی و پیوسته قرار دارد و تاریخ کلان مطلقا ایستایی ندارد. بدان صورت که نمایه های زیست در دورانهای مختلف تاریخ اصلا مشابهت و همسانی با یکدیگرندارند و گذار تاریخ کلان، فراگردی از گسست های متعدد و پیوسته میباشد. درعین حال هرچند حجم و نرخ تغییر در روزگاران گذشته خیلی آرام و بطئی بود و هر دوره از تاریخ کلان خیلی طولانی و مدید جانمایی میگردید. ولی بی گمان سرعت تغییر در تاریخ کلان، پیوسته در حال افزایش میباشد و دورههای فراگشت و تحول بمانند خود تاریخ دچار سراسیمگی و سرعت زیادی گردیدهاند. لذا مشاهده میشود که تحول و گسست دوره ها هر روز و هر روز کمتر گردیده و این تحول و گسست، از امروز به آینده نیز بسیار کوتاه و کوتاهتر خواهد شد.
به همین روی است که مطمئنا شیوه های حکومت مداری در سرزمینها نیز بی گمان در تحول و تطور گرفتار شدهاند و امکان همسان سازی روش های حکمرانی در طول تاریخ کلان میسور نمیباشد. یعنی هرچه سبکهای زندگی با آوار تغییر روبرو میباشند و شیوههای زیست اجتماعی اصلا همسانی حتی با ده سال قبل ندارند. پس چگونه میتوان با الگوهای قدیمی و مربوط به گذشته زندگی امروز را راهبری نمود؟! مگر ممکن است جامعه قرن بیست و یکمی را با اصول و ایده های قرن دهمی تنظیم نمود؟! مگر چنین چیزی امکان پذیر است؟! بطور کلی باید گفت که حکمرانی در گذشته برمبنای اقتدار حکومتی، استبداد سیاسی، الگوهای اجباری و یکسان، سرکوب هنجارهای اجتماعی و منع و سلب تنوع و تعدد همراه بود. اما دنیای امروز در دموکراسی و مشارکتهای مردمی در حوزه های زیست مواجه میباشد و نمیتوان مردم را از صحنه های «تصمیم و انتخاب و مشارکت در زیست اجتماعی» دور نمود. پس امروز دوران حضور مرم در عرصه های زندگی اجتماعی میباشد و مردم ضمن داشتن تفکر متفاوت و حتی متضاد، با گوناگونی نیز زندگی میکنند. پس مشخص است که حکمرانان در عصر جاری نمیتوانند مرم را به یکگونگی تفکر، باور و زندگی وادار نمایند. دنیای امروز «دوره تعدد، تنوع و تکثر» است و نمیتوان آنان را پنهان و سرکوب نمود.
این گفتمان معنای آن میدهد که، همانطور که هستی در فرگشت ممتد قرار دارد؛ همانطور که کیهان در حال انبساط و تحول دایمی است؛ همانطور که زیست اجتماعی پیوسته در حال تحول و گذار است و تاریخ نیز پیوسته دچار گسست میباشد؛ و هرچند که نوع زندگی مطلقا(در زمان) ایستایی ندارد و زندگی مردم در سرزمینها پیوسته درحال دگرش و دگرگونی فزاینده میباشد و فرهنگ زیستی جوامع دقیقا وابسته به زمان و مکان میباشد. پس لازم است تا قبول کنیم که حکمرانی و شیوه های حکومتی نیز پایش در زمان نداشته و اصلا مطلق(الگوی مطلق) نمیباشند. لذا براین اساس الزام داریم براساس حکمرانی شناور، مدیریت اجتماعی شناور و بومی را بر مبنای زمان و مکان نهادینه نماییم[1]. بدان مفهوم که مطلقا در هیچ سرزمینی نباید مردم در چارچوبهای تفکری و فهم حاکمان زورگو و مطلقگرا قرار گیرند. و لازم است تا حاکمان به این اصل بنیادی در زیست برسند که اگر متوجه شدند دیگر تفکر آنها در راهبری جامعه جواب نمیدهد و توانایی راهبری جامعه را ندارند؛ پس تمامیت خواهی را کنار بگذارند و نوبت حکمرانی را به فرد یا افراد بعدی واگذارند. افرادی که بدون تردید قابلیتهای بیشتر و بهتری نسبت به آنان دارند.
پس مفهوم آنست که حاکمان باید بدانند که هیچ مطلقی وجود ندارد و آنان نیز بدون تردید بهترین نیستند. احترام به انسانیت یعنی اینکه به حقوق و مطالبات انسانها حرمت گذاشته و منزلت انسانی تکریم گردد. و چه نیکوست که حاکمان به این درک برسند که نباید با اصرار بر الگوهای خودفهمانه، عرصه را بر مردم تنگ نمایند و نوع تفکر و نوع حکمرانی خویش را با تمامی اقتدار بر مردم دیکته کنند. زیراکه اصل زنگی در تاریخ، زندگی بهتر با آرامش و آسایش برای مردم است و حاکمان حق ندارند برای پیاده نمودن تفکرات و اصول اعتقادی خویش، با ایجاد تنگنا و فشار بر جامعه، اساس آزار و اذیت مردم را فراهم نمایند.
این همان «اصل حاکمیت شناور در جوامع» نامیده میگردد. پایانه ای که عرصه مشارکت دایمی مردم و چرخش نخبگان و مدیران کارامد در حوزه زیست را تکوین مینماید و مردم را برای انتخاب بهینه ها و رضایت بخشها آزاد میگذارد. و باز این همان مدیریت اجتماعی سعادتمند است که بر اساس آن، همیشه شایستگان و کارامدان بر حاکمیت قرار میگیرند.
([1]- البته منظور از بومی، مطلقا دیکته الگوهای «مستبدانه و من فهمانه» از ناحیه حاکمان انحصارطلب نیست و سبک زندگی و سبک حکومت در اقلیمها و سرزمینهای مختلف، الزاما و باید در چارچوب تفکر و نظام زیست جهانی و در قالب حقوق انسان و جامعه انسانی در سرتاسر کل جهان باشد. یعنی آن چیزی که مورد قبول تمامی مردمان دنیا باشد. این همان الگویی با نام مدیریت یکسان درجهان میباشد. (The same management in the world).
کلمات کلیدی: حاکمیت شناور;تاریخ کلان; مدیریت سیال; گسست تاریخی