صادرات مایحتاج مردم، راهبرد بی کفایتی و ناکارامدی مدیریت کشور
علیرغم آنکه شبکه زیستی کشور بشدت در بحرانهای مختلف و فزاینده گرفتار می باشد، اما شوربختانه هیچ راهکرد راهگشایی از طرف نظام مدیریتی کشور برای ساماندهی و تنطیم نمودن فضای کشور مشاهده نمی گردد. بارها گفته شده که مدیران کشوری از فهم مدیریت گرایی واقعی تهی هستند و توانایی نظم دهی به سامانه زندگی مردم را ندارند. وضعیت درهم ریخته و بلبشوی امروزی خصوصا در حوزه اقتصاد زندگی مردم، دقیقا نشانگر همین موضوع است. موضوعی که با شرایط فعلی و تفکر حاکم بر کشور، مطلقا سوگیری به بهینه شدن ندارد. مضافا آنکه شیب این بی درایتی و بی کفایتی مدیریت اقتصادی، در بزنگاه های ایجاد بحران و به ویژه در وضعیت بسیار بحرانی کنونی، شدت بیشتری نیز پیدا کرده است. بدیهی است در وضعیت نابهنجار حاضر، مدیران سیاسی- اقتصادی کارنابلد برای مرتفع نمودن تهدیدات علیه نظام حکومتی، به هر اقدامی دست می زنند. اقداماتی که با وجود خاستگاه بی درایتی نگرشی و ناتدبیری تفکری در سرتاسر نظام مدیریت راهبری کشور، روز به روز بر مشکلات جامعه و مردم می افزایند و متاسفانه خللی در نگرش روانی کارگزاران و مسئولین حکومتی ایجاد نمی گردد. زیراکه در نظر آنان حفظ نظام اسلامی اوجب واجبات است و مردم فقط تکلیف بر تحمل و صبر دارند و بس. تفکری که مطمئنا باطل و ناشایست است. چراکه وظیفه اصلی نظامهای حکومتی در تمامی اقصی نقاط جهان، صرفا خدمت به مردم و فراهم نمودن رفاه زیستی برای مردم است و نه چیز دیگری.
ولی متاسفانه یکی از بزرگترین خطاهای مدیریت اقتصادی در زمان حاضر آنست که بدترین تصمیمات نادرست را اخذ می کند تا اینکه مثلا اثرات تحریمی را شکسته و خنثی نماید. می دانیم که آمریکا با اتکا به قدرت سیاسی و نفوذ در بیشتر اقلیمهای جغرافیای جهانی، پذیرش اقلام صادراتی ایران را در سرتاسر جهان بسیار محدود نموده و حتی تا حد زیادی توانسته تنگه های خروجی فراورده های نفتی، گازی و پتروشیمی از ایران را نیز ببندد. لذا مشاهده می شود که تنگناهای اقتصادی برای نظام سیاسی در ایران خیلی سنگین شده و مدیران اقتصادی برای نظام بخشی به حوزه اقتصاد، راهکارهای مختلفی را که بعضا ضداجتماعی نیز می باشند بکار می گیرند. این سیاستهای رفتاری و عموما ضداخلاقی، اقداماتی هستند که مطلقا منافع مردمی را در نظر نمی گیرند و فقط و فقط در این فکر هستند که درجهت ایجاد بستر سروسامان در این بحران اقتصادی، ارز مورد نیاز خود را وارد کشور نمایند. مفهوم این دیدگاه بدین معناست؛ حال که نمی توان نفت و دیگر اقلام پیشین را صادر نمود، پس چه بهتر که همه چیز را(هر آنچه را که می شود و خریدار دارد) صادر نمود. اینست که امروز با گرانی و تورم افسارگسیخته مواجه می باشیم و مایحتاج عمومی، کالاهای اساسی و دیگر اقلام کم ارزش و کم قیمت شامل این امر شده اند و ضروریات اولیه زندگی مردم در سبد صادرات قرار گرفته اند. و چنین است که گوشت، پیاز، سیب زمینی، سبزیجات، نخود و لوبیا، روغن، پنیر و چه و چه همه بشدت گران شده و از تورم چند صددرصدی برخوردار می باشیم. تورم و اوضاعی که مورد تمسخر مسئولین حکومتی- دولتی می باشد و هیچیک زیر بار بحرانهای ایجادی از طرف خودشان نمی روند. اما شوربختانه این مردم فقیر و متوسط این سرزمین ثروتمند هستند که در زیر بار بی کفایتی مدیران خمیده گردیده اند و مسئولین حاکمیتی را گزندی نمی رسد. اقداماتی که منحصرا هنرنظام مدیریتی کنونی در کشور است و مسلما در هیچ کجای دنیا رخ نمی دهد و بدیهی است که هیچ فرد وطنپرست و مسئولیت پذیری به چنین رفتارهای ناشایستی دست نمی یازد.
98/01/04
کلمات کلیدی: صادرات پیاز;کارگزاران; بی کفایتی مدیریت کشور; مسئولین حکومتی