تعریفی ساده و علمی اما متفاوت از سیستم و نگرش سیستمی
تعریفی ساده و علمی اما متفاوت از سیستم و نگرش سیستمی
مقدمه
سیستم سازهای است که کاربرد تمام ابعادی دارد و تمامی هستی و اجزای هستی را دربر میگیرد. هستی بزرگترین سیستم و دیگر اجزای هستی نیز زیر سیستم همین سیستم نامیده میگردند. این حالت در کل طبیعت جاری میباشد و هر جز از هستی سیستمی است که خودش زیر سیستم و زیر سیستم های متعددی نیز دارد. اما از آن روی که نویسنده در حوزه مدیریت اجتماعی فعالیت دارد، لذا تعریف سیستم و کارکرد سیستم در این نوشتار گرایش به حوزه اجتماع شناختی و اجتماع سازی داشته و بیشتر به کاربرد سیستم اجتماعی پرداخته میگردد.
سیستم شناختی
هرچند واژه سیستم بیشتر کاربرد علمی- دانشگاهی دارد، ولی در محاورات روزانه نیز از ناحیه مردم عوام استفاده میگردد. سیستم در مفهوم کاربردی خود، تکنیکی از کارکرد یک مجموعه را معنا میدهد. البته این نوشتار درنظر ندارد تا سیستم را بصورت آکادمیک یا دانشگاهی توضیح دهد. ولی به هرروی سعی برآن است تا سه مولفه زیر را به خوبی ترسیم و تفهیم نماید:
- چیستی سیستم
- کارکرد سیستمی(سیستماتیک)
- نگرش سیستمی
سیستم چیست
استیفن رابینز سیستم را اجزای بهم پیوسته و مرتبط بهم میداند که بنحوی تنظیم شدهاند که یک کل مجزا از تک تک اجزا را بوجود می آورند. وی جوامع بشری، اتومبیل و گیاه را نوعی سیستم میداند. ولی در تعریفی تکمیلی و کلان، سیستم را به هر سازه میتوان اطلاق نمود که با ترکیبی از اعضا و اجزای منفک، ماموریتی مشخص را دارا بوده و ضمن همکاری هماهنگ و معین اجزا در فرایندهای منظم و همگرا، نتیجه و هدفی خاص را دنبال میکند. با این تعریف، سیستم یک مجموعه کل است که از اجزای متعددی( بیش از یک) تشکیل یافته است.
مختصات سیستم ها
اگرچه سازه سیستم ترکیبی از اجزای منفک از هم میباشد و هر عضو به کار مخصوص به خود مشغول میباشد. ولی سیستم بشرطی سیستم نامیده میگردد که این اجزا و اعضای مختلف بتوانند به نوعی حرکت و کار کنند که بتوانند به هدف و نتیجه خاص و معینی برسند. بدان مفهوم که سیستم، هدفمند و نتیجه گرا باشد. در غیراینصورت و در حالتی که فعالیت سیستم به نتیجه غایی و معین نرسد، پس بدون تردید این سیستم دچار عارضه و اختلال میباشد و سیستم از حرکتی سیستماتیک و منسجم برخوردار نمیباشد. بدینسان است که ضرورت دارد تا هر سیستم از «بایدها و الزاماتی» تبعیت کند و از مختصات بایسته برخوردار گردد:
انفکاک و ادغام
ویژگی منحصر بفرد سیستم نحوه ارتباط اجزا با خود سیستم است. هر سیستم از دو نیروی ظاهرا متضاد تفکیک و ادغام، اما همگرا تشکیل یافته است. یعنی هرچند هر عضو یا هر جز بطور کلی مستقل میباشد و وظایفی منفک و جداگانه را انجام میدهد. ولی درواقع تمامی این اجزا در همکناری یکدیگر و با ادغام وظایف، حرکت و کنشی همگرا و موازی را در خدمت یک هدف کلان عرضه میدارند؛ تا اینکه هدف یا اهدافی کلان و مشخص و تعیین شده را عملی گردانند.
پایداری و سوق به میرش
سیستمها ضمن اینکه حالتی پایدار دارند و پیوسته تلاش دارند تا ماندگاری خود را تثبیت گردانند. ولی درعین حال سویش به افول نیز دارند. یعنی برمبنای دیالکتیک هگلی و براساس مفهوم نظریه هراکلیتوس، «تضاد» هویتی برخاسته از طبیعت می باشد و پیوسته ضدی از پی ضدی دیگر و زایشی درپی هر میرشی بوجود میآید. سیستمها نیز بمانند هر سازه(ساخته شده)، از آنتروپی ذاتی بهره میبرند و مدام گرایش به نابودی دارند. اما سیستمهای پویا از آنتروپی منفی برخوردارند و میتوانند پیوسته تجدید قوا نمایند. این آنتروپی منفی نیز بدان جهت است که سیستم پویا سازهای زنده می باشد. یعنی برخلاف سیستم مرده که کلا درونزا و درونکار میباشد، سیستم زنده پیوسته با بیرون و پیرامون ارتباط دارد و ضمن سازش با محیط، تغییر درونی منطبق با محیط را بصورت بدیهی پذیرا است. لذا همین خصیصه به عنوان طبیعی ترین و قویترین هویت سیستم پویا و باز، راز ماندگاری و پایداری سیستم نیز تلقی میگردد.
سیستم مرز دارد
هر سیستم به عنوان یک سازه مستقل، مرز مشخصی با پیرامون خود دارد. مرزی که خط افتراق با محیط بوده و سیستم را از دیگر سیستمها و پدیدهها مجزا مینماید. مرز سیستم نشانه استقلال هویتی و کارکرد منحصربه فرد همان سیستم است. زیرا ضمن آنکه لازم است هر سیستم رابطه مناسبی با محیط و دیگر اجزای محیط داشته باشد، بلکه لازم حتمی نیز هست که هر سیستم بدون تداخل با دیگر سیستم ها، استقلال کنشی نیز داشته باشد. و چنانچه تداخل سیستمی بوجود آید و سیستمها در کار یکدیگر دخالت نمایند، پس شکی نیست که جز بی نظمی و نابودی نتیجهای نخواهد داشت.
سیستم باز و سیستم بسته
صاحب نظران حوزه علم سیستم براین باورند که سیستمها بر دو گونه باز و بسته هستند. سیستمهای بسته ورودی و خروجی ندارند و حرکتی درونی و بدون ارتباط با خارج دارند. اما سیستمهای باز بصورت تداومی با بیرون از خود ارتباط دارند و لحظه ای از دادوستد با خارج دست برنمی داند. سیستم های پویا و زنده همان سیستم های باز و سیستم های مرده نیز سیستم بسته نامیده میشوند. همانطور که در فرازهای بالاتر بیان شد، سیستم مرده با شدت بالایی سوق به ویرانی و مردن دارد. ولی سیستم باز از آنتروپی منفی برخوردار است و قابلیت خودسازی مجدد دارد. یعنی چنانچه هر سیستم از ویژگی های لازمه برخوردار باشد و در رویکرد درستی قرار گیرد، پس بیگمان این سیستم پویا و فعال بوده و توانمندی کارامدی و بالندگی را داراست. این همان ویژگی سایبرنتیک در سیستم هاست که نشانه کنترل خود جوش و درونزا در هر سیستم زنده می باشد. یعنی هر سیستم باید بر پایه و اصولی بنا گردد که سامانهای محکم، متوازن و منسجم شمرده شود. البته سیستم های طبیعی و مصنوعی در این مورد تفاوت دارند. سیستم های طبیعی کنترل درون جوش و سیستم های مصنوعی، از کنترل انسانی برخوردارند.
در سیستم باز و زنده ورودی رو به افزایش مناسب و همیشگی می باشد و چون از قابلیت انعطاف و سازش با محیط برخوردار است لذا این سیستم ماهیت رو به رشد و توسعه پیوسته دارد. بنابراین ضمن آنکه هر سیستم فعالیت نگهدارش و پایداری دارد بلکه فعالیت انطباقی نیز دارد. فعالیتهای نگهدارش برای حفظ ثبات و وضعیت فعلی و فعالیتهای انطباقی برای سازش با محیط و تغییرات بیرونی صورت میگیرند. در این واره، آدمی که خود یک کلان سیستم زنده به حساب می آید، تا هنگام کسب و دریافت خوراک و هوا است که زنده می ماند و بمحض قطع ارتباط با خارج، سیستم انسان می میرد.
سیستم های ساده و پیچیده
برخی سیستم ها پیچیده و برخی ساده بشمار میآیند. سیستم های پیچیده، سازههایی هستند که از اجزا و سطوح کارکردی زیادی برخوردار بوده و فعالیتهای متنوع و متعددی را اعمال میکنند. حال آنکه سیستم ساده از اجزای بسیار کمتری برخوردار بوده و فعل و انفعالات فرایندی آن خیلی اندک میباشند. دولتها باوجود گستردگی فعالیت و وسعت تشکیلات، سیستم پیچیده و یک سازمان کوچک سیستم ساده شمرده میشوند. اما در همین موازات برخی سیستم ها همانند یک سازمان مدنی بسیار فعال و پر کار هستند و برخی بمانند یک کوه یا سنگ، بسیار کندکنش می باشند و تحرکی بسیار بطئی دارند.
سیستم های اصلی و فرعی یا سیستم و زیرسیستم
از دیدگاه کلان، تمامی پدیده های موجود در هستی نوعی از سیستم بشمار میآیند.اما همانطور که بیان شد، برخی سیستمها اصلی یا کلان و برخی هم فرعی یا جزیی شمارش میگردند. در این حالت هر سیستم به نوعی سیستم کلان و سیستم های وابسته و جزیی مرتبط در/ به آن زیرسیستم نام میگیرند. اگر منظومه شمسی سیستم کلان باشد، پس سیارات زمین و مریخ و ستاره خورشید، زیر سیستم یا سیستم فرعی نام دارند. در مثالی دیگر اگر بدن آدمی را کلان سیستم بدانیم، پس مطمئنا قلب و ریه و چشم نیز زیرسیستم یا سیستم فرعی نام میگیرند. این روند و معادله در تمامی ابعاد نظام هستی و کیهان وجود دارد و هستی منظری از سیستمها و زیرسیستم های بسیار متعدد و گوناگون میباشد.
انواع سیستم(طبیعی و مصنوعی)
همانطور که در تعریف سیستم بیان شد، هر سازه متشکل شده از اجزا را که کارکردی هماهنگ برای حصول به هدفی مشخص را دنبال مینماید سیستم نامند. و هر پدیده متشکله از دو جز یا دو عضو را سیستم گویند. براین اساس گیتی مالامال از سیستمهای مختلف میباشد. سیستمهایی که در هر حوزه از هستی وجود دارند. اما از آن روی که سیستم های طبیعی ساخته در طبیعت میباشند و از دستبرد و دخالت آدمی خارج میباشند، لذا سیستم های طبیعی و آن دسته که مصنوع بشر می باشند و توسط انسان ساخته میگردند، سیستمهای مصنوعی نامیده می شوند. اما در عین حال همین سیستمهای مصنوع دست بشر بر دو قسم قرار میگیرند. قسم نخست تجهیزات و وسایل صنعتی و قسم دوم سازه اجتماعی محسوب می شوند. که در هر دو قسم، نوعی سیستم شمارش می گردند که تحت ماهیتی با نام تکنولوژی تکوین می یابند. خود سازه تکنولوژی هم به نوعی سیستم نامیده میشود که بدست بشر ساخته گردیده است. کوه، دریا، کهکشان و درخت سیستم طبیعی و خودرو، ماشین صنعتی، تلویزیون و حتی آچار سیستم صنعتی و همچنین سازمان، نهاد مدنی و نهاد حکومت سیستم اجتماعی نامیده میگردند.
البته در این میان شاید بتوان گفت که دو استثنای کلان و جزیی را داریم که از برخی تعاریف بالا تبعیت نمی کنند. نخست آنکه احتمالا کوچکترین ذره موجود درهستی با نام کوارک و الکترون ذراتی تک ماده هستند و از جز تشکیل نشده اند. دوم آنکه احتمالا کیهان بزرگترین و بالاترین سیستم در آفرینش بشمار میآید و خودش زیرسیستم هیچ سیستمی نبوده و حتی دارای مرز مشخص با بیرون نیست. زیراکه بعد از کیهان هنوز محیطی کشف نشده و فرضیه خاصی نیز مطرح نمی باشد. لذا شاید کیهان تنها سیستمی باشد که از تمامی مختصات و اصول سیستمی پیروی نمیکند و تنها سیستم بستهای است که بسیار فعال و منظم میباشد. البته این دو فرضیه هم قطعیت مطلق ندارند و شاید در آینده خللی در این دو تئوری وارد شود و بنابر نظر پوپر باطل شوند.
کارکرد سیستمی
می دانیم که طبیعت کلان در کار روتین خود است. این کارکرد روتین و بدیهی طبیعت آنچنان منظم و متوازن جریان دارد که هیچ شکی از وجود بی نظمی را برنمی تابد. اما اینکه این طبیعت توسط ناظمی با نام خدا تنظیم می گردد و یا اینکه بواسطه انرژیهای تاریک و هویدای موجود در هستی منظم میگردد، اصلا مبحث مرتبط با این نوشته نیست. این نوشته بیشتر بدنبال آنست که کیفیت کارکردی سیستم طبیعت و دیگر سیستم های موجود در کاینات و زندگی را طراحی و ترسیم نماید. فضایی که بیگمان آکنده از سیستمهای مختلف با کارکردهای متفاوت میباشد. در طبیعت ضمن آنکه تمامی اجزای نظام طبیعت به درستی و منظم در کار خویشند و ذرهای از کار بدیهی خود خارج نمیگردند. بلکه شاهد آن هستیم که آفرینش با تمامی ابعاد خود در یک کلان فرایند هماهنگ و منظم فعالیت پیوسته دارد. و اگرچه این فرایند خودجوش و خودکنترلی طبیعت را به هویت سایبرنتیک هستی پیوند می دهند و اعتقاد است که طبیعت خودش خودش را کنترل و منظم میکند. اما در حوزه سیستم های بشری چنین نیست. سیستم های بشری به خود بشر وابسته اند و بایستی توسط خود بشر کنترل و تنظیم گردند. و برنامه و حالت سایبرنتیک سیستمهای بشری یا همان خودکنترلی درونی می باید بواسطه نوع تعامل بشر با سیستمها طراحی و ریخته گردد.
اما نخستین گام برای شناخت کارکرد سیستم آنست که عملکرد بدیهی سیستم را مشخص نمود. زیراکه ضمن شناخت بیشتر از چیستی سیستم، به نوع و شیوه کار و فعالیت سیستماتیک یا سیستمی نیز بیشتر اشراف پیدا کرده و راندمان عملکرد سیستمی نیز بهتر آشکار میگردد. یک سیستم، فضایی از فرایندهای مختلف برای تولید و بهره وری نتیجه بهینه در بعد اهداف است. یک سیستم فعال فضایی است که دادهها و محصولات اولیه مورد نظر به داخل سیستم وارد گردند و طی فرایندهای کارکردی خاصی نتایج مطلوب تولید و حاصل گردند. یعنی محصولی بدست آید که مورد رضایت باشد و از مطلوبیت نتایج برخوردار باشد. این فرگراد ورود داده و فراورش داده ها و تولید محصول، در همه انواع سیستم های طبیعی و بشری موضوعیت دارد و معمولا هیچ سیستمی خارج از این فراگرد نمی باشد. شکل زیر شمایل یک سیستم را ترسیم می نماید.
محیط بازخور فضا
ستاده فرایند/ فراورش داده
سیستم فضا محیط |
بازخور
اما به استثنای حوزه طبیعت که بشر نمی تواند در آن دخالت موثر داشته باشد و در سیستمهای طبیعی دخل و تصرفی داشته باشد. سیستمهای مصنوع بشر بصورتی تعبیه میگردند که بشر بتواند با تشریح و تجزیه و تحلیل نتایج، ضعفها و کاستیها را مورد شناسایی و تشریح و وصف قرار دهد و ضمن فرایندی با نام تحلیل بازخوری، عیوب و نقایص را رفع نموده و پروسه سیستم و عملکردها را اصلاح نماید. در این صورت فرایند بازخور نوعی از عملکرد تحلیلی- اصلاحی در سیستم شناخته میگردد. پس عنصر بازخور اصلی بسیار مهم در مدیریت سیستمها یا مدیریت سیستمی بشمار میآید. بازخور به آن معنا است که هر مدیر از توانمندی شناسایی و فهم نقاط ضعف و قدرت داخلی، تهدیدها و فرصتهای بیرونی و داخلی، روشها و رویههای نادرست و درست و کلا سیستم مدیریتی خود به خوبی برخوردار باشد و ضمن توفیق در کارراهه مدیریتی در هر حوزه، در مدیریت و اداره (سیستم های متعدد و متنوع) به درستی عمل کند و راندمان مطلوبی را ارایه نماید.
نگرش سیستمی
آنچه با عنوان و نام سیستم در این سطور بیان شد، مفهومی از یک مدل هویدا و آشکار نیست. یعنی سیستم قابل رویت و لمس نیست. اما سیستم مفهومی از محتوایی ملموس است که نوع و سبکی از عملکرد را نشان می دهد. نوعی از عملکرد که ضامن نظم و ترتیبگذاری در امور است. نگرش سیستمی دقیقا مغایر و ناقض نگرشهای بی نظمی و تصادفی است. اصولا انسانها در مدیریت امور زیستی خود، انواعی از عملکردهای مختلف با تمایلات ویژه خود را تجربه میکنند. ولی با مشاهده رفتاری افراد در پیرامون خود، متوجه این موضوع میشویم که هر عملکردی به مطلوبیت و نکویی نمیرسد. بلکه انواعی از عملکرد که با نظم، عقلانیت و استدلال پوشش یابند، با موفقیت همراه میگردند. براین اساس است که عملکرد سیستمی را که محتوایی از هماهنگی، همکاری، همگرایی و عقلانیت را همراه دارد، نوعی از عملکرد مطلوب و بهینه تصور مینماید.
هماهنگی: تمامی اجزای یک سیستم، کارکرد همراه و همساز دارند و جدا از عملیات تکروی خودداری میشود
همکاری: تمامی اجزای سیستم ملزم هستند با یکدیگر کار کنند و همراهی کامل داشته باشند
همگرایی: هدفگذاری و نتیجه گرایی اثربخش، انتهای عملیات یک سیستم زنده و پویا هستند
عقلانیت: بررسی پیوسته فرایندها و یافتن و انتخاب بهینه ها و بهترین راهکردها همان عقلانیت رفتاری است
مدیریت واحد: یک سیستم اجتماعی پویا سازهای است که تحت یک انگاره واحد مدیریت گردد
همکاری با دیگر سیستمها: همانطور که جامعه سالم در همکناری با دیگر جوامع انسانی هویت می یابد. لذا هر جامعه مستقل نیز باید یکدست و با وحدت رویه مدیریت شود
نگاه سیستمی به دنبال عملکردی است که مطلوبیت را به زندگی وارد نماید. و از آن روی که کیفیت زندگی هر فرد ریشه در نوع تفکر و نوع ذهنیت همان فرد دارد، پس رفتارهای هر انسان نمایشگر نوع و کیفیت اندیشه فردی هستند. یعنی نوع کیفی عملکرد هر فرد برخاسته از نوع تفکر و باورهای ذهنی او هستند. لذا بدین روی است که نگرش سیستمی اهمیت پیدا می کند. نگرش سیستمی مبین آنست که نوع عملکرد فرد و جامعه نیز سیستمی گردد. نوعی که حامل نظم و نظام مشخص و معین باشد و منابع و نیروی انسانی موجود در جامعه هرز نرود. بدین روی است که نگرش سیستمی یعنی:
- هر حوزه در زندگی را یک سیستم ببینیم
- بنابراصل سیستم و زیرسیستم، هیچ حوزه بدون سیستم نداریم
- هستی فضایی انباشته از سیستمهاست و همه سیستمها با یکدیگر ارتباط دارند و بر همدیگر اثر میگذارند
- هر حوزه زندگی را به درستی بمانند یک سیستم، مدیریت سیستمی کنیم
- سیستم فضایی از نظم، هماهنگی، همگرایی، همدستی، تعاون، تعادل و توازن در همه امور است
- نظارت همه جانبه، تجزیه و تحلیل مستدلانه، تبیین اندیشمندانه و تصمیمات خردگرایانه، فرایندهایی در نگاه بازخوری در نگرش سیستمی بشمار میآیند
- محصول کار سیستمی نتیجه اثربخش و مفید است. بنابراین از کارهای بیهوده و بدون سودمندی جدا خودداری کنیم(گِل لگد نکنیم). درکل نگرش سیستمی بدان معناست که هر چه میکنیم باید به نتایج مطلوب و سودمند منتهی گردد
- هر جامعه یا کشور نیز یک سیستم شمارش میگردد و کلیه امور و نهادهای جامعه(به عنوان یک سیستم مستقل) باید با یکدیگر و همگرا با هم حرکت کنند
- استقلال میهنی هم با بازشدن و ارتباط با دیگر کشورها نتیجه بهتری می دهد
- جامعه جهانی به عنوان یک کلان سیستم، از زیرسیستم هایی با نام کشور برخوردار است و هر کشور و حکومت ملزم است جامعه خویش را در راستای جامعه جهانی هدایت و از تکروی اجتناب نماید
درنهایت: همانطورکه براساس نگرش و کارکرد سیستماتیک، یک سیستم از هماهنگی و اثرگذاری اجزا بر هم ساخته شده، پس تئوری نویسنده در مورد«اثرگذاری پدیده ها بر همدیگر» دقیقا و یقینا قابلیت اثبات دارد.
1398/01/20
کلمات کلیدی: تعریف سیستم;انواع سیستم; نگرش سیستمی; سیستم و زیرسیستم