ایرانیان مردمی با شعور و مدرن که خوب هدایت نمی گردند
متاسفانه با توجه به مشکلات اجتماعی و مصایب اقتصادی به ویژه در دو دهه اخیر، شاهد بروز پیامدهای ناخوشایند زیادی می باشیم. در این اوضاع اسفناک که تامین مایحتاج زندگی به سبب گرانی کمرشکن و تورم فزاینده خیلی سخت شده، بسیاری از مردم برای برخورداری از یک زندگی عادی و حداقلی دست به کارهای ناشایست زیادی می زنند. اکنون عطوفت فردی و مهرورزی اجتماعی کمرنگ شده و مردم در دستگیری یکدیگر کوشا نیستند.
دراصل جامعه ایران دیرزمانی است که از ماهیت جامعه اصولی دور شده است. و به همین علت مردم ایران از ملتی همگام و همساز عبور کرده و با گرفتار در گردابی مهلک، شاهد جامعه ای ملتهب و تکه تکه می باشیم.
در این شرایط با افول اخلاق و همکاری اجتماعی، شاهدیم طیف وسیعی از مردم فقط برای خود زندگی می کنند. مردمی خودخواه و جاه طلب که به انحصار گری و تمامیت خواهی روی آورده و از انسان اجتماعی فاصله عمیقی گرفته اند. هرچند که باید بدانیم ایرانیان مردمی روشن بین می باشند و در بالاترین سطح اجتماع جهانی قرار دارند. مردمانی که از شعور فردی شایسته ای برخوردارند، اما در بعد اجتماعی به خوبی هدایت نمی گردند.
این وضعیت دقیقا بر نبود مدیریت اجتماعی کارامد در کشور استوار است. مدیریتی که توانمندی راستین اداره جامعه را نداشته و به جهت بی مبالاتی های متعدد و نبود تدابیر مدیریتی، جامعه را از انسجام بایسته و موازین اصولی خارج ساخته است. این حالت یقینا وضعیتی است که جامعه را از اصول و ضوابط اصولی تهی نموده و جامعه ایران را نمی توان جامعه وزین و اصولی نامید.
در کشور ما نظامی از مدیریت ناکارا حاکمیت دارد که در چهل سال اخیر نتوانسته ایران زمین را به درستی و برمبنای اصول اجتماعی راهبری نماید. نظامی از مدیریت ناکارا که کشور را درهم ریخته و هویت اجتماع ایرانی را نابود نموده است. مدیرانی که از هدایت اصولی جامعه عاجز می باشند و نمی توانند تنظیمی اثربخش را بر جامعه جاری گردانند
لذا در نبود اخلاق اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، تعهد ملی، همنوایی حرکتی و هماهنگی جامعوی، با جامعه ای مضطرب، غمناک، ژولیده و شلخته روبرو می باشیم. جامعه ای که اصلا نظمی نداشته و قاعده ای بنام جنگل را بر خود می گیرد.
به همین علت است که مردم از اصول جامعوی رویگردان می شوند و هر کس به کار خود مشغول می گردد. و چون جامعه از نظام مدیریتی اصولی تهی است، لذا شناخت مولفه بی نظمی و شلختگی اجتماعی در ابهام قرار می گیرد. و در این ابهام شناخت و رفتارهای موهوم، متاسفانه مردم به این گمان رسیده اند که خودشان مسبب وضعیت اندوهبار جامعه هستند. زیرا وقتی مردم خودشان به عینه اشتباهات هموطن خود را می بینند و از طرف دیگر توان تحلیل اصولی از جامعه را ندارند. لذا بدیهی است که به این فرض برسند که خودشان عامل گمراهی اجتماعی می باشند.
حال آنکه اصولا در هر جامعه مردم آخرین لایه از مولفه های خطاگذاری در جامعه می باشند و مردم کمترین نقش را در وضعیت فلاکت اجتماعی دارند. این مسئولین هستند که به جهت اشتباهات راهبردی در چینش سازه های اجتماعی و تنظیم جامعه، بزرگترین عامل واماندگی اجتماعی بشمار می آیند.
زیرا چنانچه هر جامعه انسانی به حال خود واگذار شود، قطعا دچار آلایندگی های مختلف می گردد و هویت اصولین خود را از دست می دهد. درواقع مدیران هر جامعه هستند که به عنوان نخبگان کاربلد و اندیشمندان فکور، وظیفه تنظیم و هدایت جامعه را برعهده دارند.
اگر در گذشته راهکار هدایت جامعه صرفا در دستان سلاطین و شاهان بود. ولی امروز دنیا به این نتیجه رسیده که جامعه را باید با اصولی مدرن و متکی بر هر جامعه هدایت نماید. اصولی که مبتنی بر اقلیم بومی و زمان مشخص باشد و از رفتارهای خودکامه و انحصارخواهی مستبدانه خارج باشد.
این هنجار بر دوش افرادی بنام مدیران اجتماعی نهاده شده است. مدیران اجتماعی در هر جامعه وظیفه دارند که راهبری جامعه را به درستی انجام دهند و در صورت از دست دادن شایستگی مدیریتی، لازم می نماید که جای را برای دیگران خالی کنند. این همان نظام دموکراسی نام دارد که توانسته دنیای پیچیده امروزین را به خوبی راهبری نماید.
به واقع مردم ایران باید و لازم است به این فرض درست و منطقی برسند که خودشان مقصر اصلی در اتفاقات امروزین نیستند. و اصولا در هیچ کجای گیتی مردم مقصر اولیه نیستند. بلکه مسئولین به عنوان مسئول چرخانش جامعه، نخستین عامل در چیستی جامعه تلقی می گردند و آنان هستند که درستی و خطای راهبری جامعه را انجام می دهند. و به همین دلیل مرسوم است در کشورهای پیشرفته فرد و حزب عاجز و خطاکار کنار می رود و فرد و حزبی دیگر با برنامه نوین و توانمند پای بر عرصه می گذارد.
#ایرانیان
#مدیریت
احمد علینقی – پژوهشگر مدیریت اجتماعی
کلمات کلیدی: ایرانیان;; مدیریت;