فرهنگ را به زبان بسیار ساده و روان تعریف کنیم
در باره چیستی وتعریف فرهنگ مقالات علمی و تعاریف متنوعی موجود می باشد. این معانی و تعاریف برخی درست و اما بیشترغلط می باشند. و علیرغم این همه تعاریف، ولی بطور کلی معنی دقیق و قابل فهمی برای همه، از کوچک تا بزرگسال نداریم. بدین روی نویسنده در نظر دارد که معنایی خیلی صریح و سلیس از فرهنگ ارایه نماید تا با خواندن آن، معنی فرهنگ به وضوح مشخص باشد:
فرهنگ در معنای کلی آن چیزی است که صبح تا شب انجام می دهیم. یعنی تمام کنش ها و فعالیت هایی را که روزمره انجام می دهیم فرهنگ ماست. اگر عادت به نماز خواندن، تلویزیون نگاه کردن، ورزش کردن، موسیقی گوش کردن، گردش یا هر کار دیگری داریم. اگر به سنت های قدیمی عادت داریم یا نداریم، انواع غذایی را که دوست داریم یا نداریم، انواع لباسی که می پوشیم یا نمی پوشیم، شیوه رانندگی در خیابان و جاده، رفتارهایمان در مراسم جشن و سرور، رفتارهایمان در عزا و سوگواری، مطالبات و تمایلات و هر آنچه که در زندگی انجام می دهیم، دقیقا نشانه نوع فرهنگ ماست. «یعنی اینکه چگونه رفتار می کنیم». حال این رفتارها اگرناشی از بعد فردی باشد، فرهنگ فردی، اگر مبتنی بر خانواده باشد، فرهنگ خانواده، اگر مبتنی بر قوم باشد، فرهنگ قومی و اگر مبین کل کشور و میهن باشد، فرهنگ ملی نامیده می گردد.
بدین سبب است که در کتب و نظام دانشگاهی، مجموعی از عادات، هنجارها، ارزش ها، اخلاقیات، سنن، باورها، اساطیر، ادیان، لباس، خوراک، زبان، هنر، ادبیات، قوانین و هر آنچه دیگر را که به صورت فردی یا گروهی انجام می دهیم، فرهنگ می نامند. درواقع در چارچوب این تعریف، تکنولوژی زندگی را فرهنگ می شمارند. و در این مجموعه، هر کدام از نمادها به تنهایی «خرده فرهنگ» و مجموع آنان نیز کلان فرهنگ یا «فرهنگ ملی» بشمار می آیند.
از وجهی دیگر می توان فرهنگ و شخصیت را در یک تعریف قرار داد. آن چیزی که بمثابه فرهنگ فردی است و نشانگر رفتارهای یک فرد خاص هست، یقینا بیانگر شخصیت او نیز می باشند. یعنی می گویند شخصیت فرد آنگونه است. و از سویی دیگر چون کلیه رفتارها و اخلاقیات یک ملت را فرهنگ آنان می نامند. همین نوع فرهنگ، نشانه شخصیت آن جامعه یا آن کشور تصور می گردد.
و چون رفتارها و اخلاقیات هر فرد با فرد دیگر و هر جامعه با جامعه دیگر تفاوت دارد، لذا فرهنگ ها و شخصیت ها نیز متفاوت می باشند. هر فرهنگ یا شخصیت فردی یا اجتماعی اگر منتج به نتایج مفید گردد و سودمندی اجتماعی ایجاد کند و از طرف دیگر مغایر با هنجارها و ارزش های کل جامعه و در نهایت در راستای حقوق انسانی و جامعه جهانی و کلیت بشر نباشد، فرهنگ خوب یا شخصیت درست و چنانچه نتایج منفی ایجاد کند و نفع همگانی را لحاظ نکند و جامعه بشری یا نظام زیست جمعی در کشور یا جهان را به خطر اندازد، فرهنگ بد یا شخصیت اجتماعی ناسالم شمارش می نمایند.
اما نکته مهم در میان آنست که خوبی و بدی فرهنگ یا شخصیت را با فهم و خواست خودمان سنجش نکنیم. یعنی اینکه محور خوبی و بدی را در مطالبات و نیازهای خودمان نگنجانیم. بلکه خوبی و بدی را در راستای نفع همگانی و سوگیری به کامیابی کل جامعه و پیشرفت کل کشور اندازه گیری کنیم. و حتی بهروزی فردی نیز نباید منافاتی به منفعت عمومی داشته باشد. یعنی فرد باید طوری رفتار کند که الزامات جامعه را رعایت و برای کل جامعه مفید باشد. پس در این حالت معیار خوبی و بدی فردی و کیفیت زیستی یک جامعه مبین فرهنگ یا شخصیت همان فرد و جامعه است.
و پرمسلم است که بدی یا خوبی فرهنگ هر فرد و هر جامعه منوط به کسب اموری است که در کیفیت فهم فرد و جامعه موثر باشند. نوع آموخته ها، مستندات، مهارت، دانش، علم و کلا اکتسابات و تجربیات هر فرد و جامعه، سازنده کیفی فرد و جامعه می باشند و فرهنگ یا شخصیت در این نمایه ها شکل می گیرد. هرچه دانش، علوم، آموخته، دین، عادات، ارزش ها و . . . بهتر باشد، بیگمان فرهنگ نیز بهتر و برعکس آن نیز صادق است. بدین سان توسعه و پیشرفت هر کشور منوط به برخورداری از فرهنگ پویا و غنی می باشد و کشورهای عقب مانده نیز فرهنگ مناسب و سازنده ای ندارند. فرهنگی که بتواند در ساخت جامعه موثر باشد.
احمد علینقی – پژوهشگر تکنولوژی مدیریت اجتماعی
WWW.AHMADALINAGHI.COM
کلمات کلیدی: تعریف فرهنگ;شخصیت و فرهنگ; شخصیت;