فرهنگ مدیریت چه مفهومی دارد
در هر جریان مدیریتی این نگرش مدیران است که شیوه و سبک مدیریت را معنا می کند و جهت می دهد. و در همین موازات سبک مدیریتی در هر بستر حکمرانی دقیقا تابع رویکردهای نگرشی مدیران و سیاست گزاران حاکمیت است. و اگر سبک مدیریت در کشورهای مختلف را متفاوت می بینیم، دقیقا منوط به همین تفاوت نگرش در کشور مورد نظر با دیگر کشورهاست. یعنی تنوع نگرش نزد مدیران تابعی از نگرش در هر اقلیم بومی می باشد.
البته شاید این موضوع کمی عجیب به نظر رسد. زیراکه آموخته های مدیران در دانشگاه ها یکسان و مشابه است و اصولا علم مدیریت همسانی مفاهیم دارد. و با اینکه مدیران اصول مدیریت را خوب می شناسند و در دانشگاه دروس یکسان خوانده اند، ولی در اجرا تفاوت های بنیادی نسبت به هم دارند. همه مدیران دیدگاه همسو ندارند و در حوزه نگرش بسیار متفاوت و شاید متضاد نیز باشند.
بدین جهت است که با وجود همسانی آموزش در دانشگاه های گوناگون، شاهد تفاوت در نظام اجرایی در کشورهای مختلف هستیم. که این تفاوت اجرا ناشی از نگرش غالب در جامعه یا نظام مدیریت می باشد. زیراکه نگرش به عنوان عنصری تجریدی در هر سرزمین، برساخته از نگرش غالب بشمار می آید.
حال باید پرسید که نگرش چیست که به چنین نتایج متفاوتی را در کشورهای گوناگون حاصل می گرداند. دراصل نگرش برساختی از مختصات هویتی هر جامعه است. شاخصی که برگرفته از فرهنگ اقلیمی بوده و به عنوان تمایز سرزمینی، ریشه در مختصات اقلیمی و فرهنگی هر بوم دارد.
نگرش فر دی و اجتماعی
با این وضع، مدیران در تمامی امور فردی و مدیریتی، ضمن اختلافات ماهیتی، اثرات متغیری را برجای می گذارند. هرچه مدیران در لایه های بالاتری در سطوح سازمانی یا نهادی فعالیت داشته باشند، بی شک اثرات مدیریتی ایشان بازتاب بیشتری دارد. مدیران کلان اثر کلان و مدیران جز اثر جز برجای می گذارند.
البته اثرگذاری در جامعه به صورتی زنجیروار است. ضمن اینکه مدیر بر جامعه اثر دارد، قطعا جامعه نیز بر شیوه نگرشی و رفتاری مدیر اثر می گذارد. چراکه در یک جامعه با مفهومی از یک مجموعه انسانی و ترکیب انواع قوم و بوم، تمامی عناصر موجود در زنجیره اجتماعی تاثیر قطعی و نسبی بر یکدیگر دارند. حال که این موضوع یک اصل کتمان ناپذیر است؛ پس باید بدانیم که فرهنگ های خرده و کلان نیز بر یکدیگر اثر دارند. یعنی همانطور که ریزفرهنگ ها تشکیل فرهنگ ملی و میهنی را می دهند؛ در عین حال هم فرهنگ ملی بر خردده فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها بر کلان فرهنگ ملی اثر می گذارند.
اینک که مفاهیم تاثیر گذاری و وابستگی فرهنگ ها بر یکدیگر تفهیم گردید، باید دانست که قاعدتا فرهنگ ملی بر فرهنگ مدیریت هم اثر می گذارد و این اثر هم حتمی و هم امکانی است. یعنی ضمن اینکه اثر قطعی است، ولی در ابعاد مختلف، متغیر می باشد و برهمه ابعاد تاثیر یکسان و همسان ندارد. پس با وجود اثرگذاری خرده فرهنگ ها بر هم و اثرگذاری خرده فرهنگ ها بر فرهنگ ملی و تعامل چند سویه این فرهنگ ها با یکدیگر؛ می توان به این نتیجه رسید که مدیران در تمامی ابعاد و در یک کانال شدت گونه تابع فرهنگ ملی و خرده فرهنگ ها نیز می باشند. یعنی هم اثر می گذارند و هم اثر می گیرند.
پس می توان گفت که این اثرگذاری ابعادی و همه جانبه، قاعدتا بر نگرش افراد اجتماع و مدیران نیز اثر داشته و بی تردید بازتاب مهمی در الگوهای نگرشی آنان ایجاد می کند. لذا در این حالت است که قطعیت حاصل می گردد که متغیرهای محیطی اثرات مجزا و متفاوت بر افراد جامعه می گذارند و براین اساس است که افراد مختلف با تفکر و فرهنگ فردی- اجتماعی متفاوت و منحصر به خود پدیدار می گردند.
دراین حالت روشن می باشد که تفکر یا نگرش غالب در جامعه، بر همه عناصز جامعه از جمله مدیران اجتماعی اثرگذاری دارد. مدیران نیز تابعی از سطح کلان جامعه هستند و ضمن اثرگذاری، بلکه اثرپذیری نیز دارند. این همان زنجیره تاثیرگذاری در جامعه می باشد که همه عناصر را دربر می گیرد.
درکنار این موضوع، معمول است که مدیران در یک مجموعه مدیریتی و یا در یک مجموعه سازمانی یا کشوری، رفتارها و الگوهای مشخص و تعریف شده خاص خود را دارا هستند و برمبنای یک مجموعه قواعد و آیین ویژه برخاسته از همان جامعه عمل می کنند. این مجموعه رفتارهای فردی مدیران را «فرهنگ مدیریت فردی» و مجموعه رفتارهای جمعی مدیران را «فرهنگ مدیریت اجتماعی» می نامند. یعنی تمامی الزامات و ضروریات محیطی- مدیریتی و کلیه کنش های مدیران را «فرهنگ مدیریتی» نامند و مدیر یا مدیران تابع فرهنگ مزبور و مختص به خود می باشند. یعنی فرهنگ مدیریت تابعی از فرهنگ ملی است و ماهیتی درون ملی دارد.
#فرهنگ_مدیریت
#فرهنگ
احمد علینقی- پژوهشگر مدیریت اجتماعی
کلمات کلیدی: فرهنگ مدیریت;نگرش مدیریتی; نظام مدیریت; نگرش فردی و اجتماعی