نتیجه چهل سال مبارزه با اسراییل، به نزدیکی اعراب و اسراییل انجامید
از آن زمان که بشر در بین نهرین ساکن گردید، جنگ و عداوت مابین مردم امری معمول بوده است. کینه و دشمنی اعراب با یهود نیز عمری به همان اندازه دشمنی و مبارزه فرهنگی در این اقلیم دارد. آدمیان در پوشش قبایل هر روز جنگی برپا می ساختند.
قوم بنی اسراییل یکی از نیرومندترین اقوام آن دوران بود و صدها پیامبر به این قوم منتسب می باشند. قصه بنی اسراییل و دشمنی آنان با مخالفینشان و همینطور قصه مخالفینشان با آنان، رد تاریخی طولانی مدتی دارد.
با پیدایش دین اسلام در این بوم، رنگ مخالفت ها نیز رنگ دینی گرفت و خصم عمیقتر شد. اما قدرت مسلمانان سبب شد تا قوم یهود از پیش ضعیفتر گردیده و به اروپا و سرتاسر جهان پراکنده شوند. اما این قوم در اروپا نیز به خوبی پای نگرفت و مسیحیان بر آنان تاختند.
و این شد که سران قوم یهود الزام بازگشت به سرزمین مادری در بین نهرین را در نقشه راه خود قرار دادند. آنان توانستند با حیله #بریتانیا و ثروت انباشته در قرون متمادی، پای در بین نهرین گذارند. اعراب تن پرور و مفت خور منطقه با پول ورودی از ناحیه یهودیان تازه وارد سرمست در عیش و نوش گردیدذند. اما نشئگی اعراب دیری نپایید که ناگهان اسراییل را در کنار خویش احساس کردند.
فلسطینیان مسلمان اول بار تلاش کردند تا یهودیان را از بوم تصرف شده خود خارج نمایند. ولی یهودیان آمده بودند تا بمانند. لذا باروبنه آنان آنچنان سنگین بود که به آسانی اخراج نمی گردیدند. و چون نیروی فلسطینیان بر یهود چیره نبود، لذا اعراب به حمایت فلسطین برخاستند و جنگ شش روزه اعراب در سال 1967 میلادی با اسراییل درگرفت. امااین مسلمانان دیگر مسلمانان صدر اسلام نبودند که قوه جنگ با یهودیان را داشته باشند. و یهودیان نیز با تجربه ای به درازای یک تاریخ، دیگر آن یهود صدر اسلام نبودند. اینک قوه مسلمانان و یهودیان جابجا شده بود و یهود بر مسلمانان توفق پیدا کرده بودند.
و این شد که اسراییل توانست یک تنه و با حمایت نامحسوس بریتانیا، بر اعراب شکست فاحشی تحمیل کند. در این جنگ بود که بلندی های جولان سوریه، کرانه باختری اردن و صحرای سینای مصر به قلمروی اسراییل افزونه گردیدند و یهود از پیش هم قدرتمندتر شد.
دیگر تلاش های چندباره مسلمانان نتیجه نداد و یهود پای در منطقه محکم کرده بود. اینک اسراییل دوست قدر دیگری نیز پیدا کرده بود و ایالات متحده آمریکا بشدت از اسراییل حمایت می کرد. از این پس اعراب مسلمان به این نتیجه رسیدند که راهکار مقابله با اسراییل، جنگ نیست. و هرچه بجنگند، ضعیفتر نیز می گردند. لذا در کناری نشستند تا راهکاری غیر از جنگ بیابند.
ولی در گوشه دیگر از آسیا جمهوری اسلامی ایران پای در میدان گذاشته بود. چمهوری اسلامی در ایران گمان داشت که می تواند یک تنه شکستی سخت بر اسراییل وارد نماید. اما دیری نپایید که به این فهم رسید جنگ یک تنه با اسراییل شدنی نیست. البته این عدم توانمندی بیشتر بدان خاطر بود که هدف نشانه جمهوری اسلامی ایران، فقط حذف اسراییل نبود. بلکه رژیم اسلامی در تهران نقش های چندگانه ای را برای تحرکات خود ترسیم کرده بود.
درواقع جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته بود تا در آن واحد در سه جبهه اسراییل، آمریکا و نفوذ در قلب سرزمین های اعراب فعالیت کند. این راهبرد مبارزه چندگانه بزرگترین خطای جمهوری اسلامی بشمار می آید. زیرا ضمن اینکه پیکار در سه جبهه بزرگ اصلا شدنی نمی باشد. بلکه با این استراتژی از سوی ایران اسلامی، یک همگرایی و وحدت جمعی در بین سه جبهه مقابل جمهوری اسلامی نیز ایجاد شده بود.
هرچه زمان می گذشت و ایران اسلامی بر مبارزات خود در سه جبهه مذکور عمق می داد. پیوند سه جبهه روبرو نیز مستحکم تر می شد. اما متاسفانه تئوریسین ها و کارگزاران نظام اسلامی هرگز به این فهم نرسیدند که چنین پیکاری در سه جبهه و با چنین نیرومندانی محال است!! و بدتر آنکه هرچه نظام اسلامی بر این راهبرد کلان اصرار می داشت و هزینه از جیب مردم و منابع سرزمینی ایران می کرد. نظام میلیتاریستی خودش ضعیفتر نیز می گرید.
لذا در وضعیت امروز با یک جامعه سراسر ناراضی از حکومت اسلامی در ایران مواجه هستیم. مردمی که در تنگنای مالی و سیاسی شدیدی قرار دارند. مضاف آنکه به دلیل فضای فشار و ترس از طرف حکمرانان، این مردم توان اعتراض نیز ندرند. ولی بی تردید آحاد مردم مخالف سیاست های نظام اسلامی می باشند.
و حال که می بینیم جمهوری اسلامی در هردو طیف داخلی و خارجی با شکست مواجه شده و توفیقی برای نظام اسلامی حاصل نشده است. لذا نظام اسلامی اجبار دارد تا در سیاست های چهار دهه خود در هر دو بعد داخلی و خارجی تجدید نظر نماید.
احمد علینقی – پژوهشگر مدیریت اجتماعی
t.me/iranam2500
کلمات کلیدی: اسراییل;تاریخ مبارزات با اسراییل; اعراب و فلسطین; جنگ اعراب و اسراییل