«غرور یا عقلانیت» کامیابی زندگی با کدام است؟
برای معنی واژه غرور در فرهنگ لغات، کلمه های مترادفی چون خودپسندی، منیت، تکبر، خودستایی، تفاخر را می توان یافت. مفهوم کلی این کلمات خودشیفتگی و خودمحوری را تبلور می نماید. یعنی فردی که برخود می بالد و وضعیت خود را برترین می داند. فرد مغرور به جهت بزرگ بینی کاذب، اهل تعامل و مماشات با دیگران نیست. به ویژه اگر احساس کند که طرف مقابل از او برتر باشد. چنین فردی گمان دارد اگر اظهار ناتاوانی کند، مورد تمسخر دیگران قرار می گیرد و شخصیتش خرد می گردد. لذا بشدت به خویش افتخار می کند و از شدن بمانند دیگران دوری می جوید.
علیرغم مطلب بالا، نزد برخی غرور معنای عزت نفس و مناعت طبع یا همان قناعت پیشگی و کم خواهی نیز می دهد. یعنی فرد چشم و دل سیر است و به داشته های دیگران نظر بدی ندارد. با این تعریف فرد مغرور اگر در تنگنای مادی قرار داشته باشد و کاستی زیادی در زندگی داشته باشد، ولی هرگز ناشکری نمی کند و حتی به گرسنه بودن خود افتخار می کند. گزاره «مگر کسی از گرسنگی مرده» مختص چنین افرادی می باشد.
دراصل این نوع غرور، اصلا غرور منطقی نیست. بلکه غروری نابودگر است که سرفرازی و بالندگی ندارد، بلکه هبوط را باعث می گردد. اصولا فردی چنین مغرور می گردد که کمبودها و معایب زیادی دارد. و چون نمی تواند نقایص و کاستی های خویش را برطرف نماید، لذا سعی می کند با غرور خبیثانه و خود بزرگ پنداری، وضعیت ضعف خود را افتخارآمیز نشان داده و ضمن کوچک شماری دیگران، خویش را در اعلا مرتبه می بیند. بهترین تعریف برای یک فرد مغرور با توصیف مزبور، «افتخار به داشته ها و آنچه هستم» می باشد. مغرور گمان دارد از دیگران کمتر نیست. یعنی با نوعی خودبزرگ بینی کاذب مواجه هستیم.
البته غرور با مفهوم بلندطبعی و جاه طلبی مطلقا پارامتر بدی نیست. بلکه غرور کاذب و خوبینی افراطی است که انسان را به ورطه سقوط (اخلاقی، فردی و اجتماعی) می اندازد. درواقع انسان خردمند مغرور فردی است که تعادل اختیار کند و با فهم زندگی، خوب زندگی کردن را بفهمد. انسان دانای مغرور هرگز به کاستی ها افتخار نمی کند. بلکه درصدد رفع کاستی های خود نموده و در ایستایی کاذب در مرداب غرق نمی گردد. غرور راستین و خردمندانه، در استیصال و واماندگی هرز نمی رود. بلکه کوشش می کند و می کاود تا به بهترین ها رسد. هرچند که شاید رسیدن به بهینه ها ممکن نباشد. اما فرد مغرور بلندنظر در بیداری سیر می کند و با طبعی بالنده تلاش می کند. لذا وجه تمایز غرور خردمندانه با غرور کاذب در تلاش و خواستن برای بهتر شدن است. نه ماندن و غرق شدن در خودخواهی.
تفاوت افراد و گوناگونی زیست در جوامع، اصلی اجتناب ناپذیر می باشد و نمی توان توقع داشت همه یکسان زندگی کنند و رفاه مطلق همگانی برقرار شود. بلکه جامعه فضای تفاوت هاست و زندگی برای هر کس به صورتی رقم می خورد.
اما فرد مغرور نادان تفاوت اجتماعی را درک نمی کند و گمان دارد آنان که در طبقه برتر اجتماعی قرار دارند، انسان های بد و خلافکار هستند. لذا "نفرت" بزرگترین یاور فرد مغرور است. ولی برخلاف او فرد عاقل وجود تفاوت را درک می کند و می داند که باید تفاوت را پذیرا باشد. چون تفاوت ذات هستی، جامعه و انسان است و اگر تفاوت نباشد، امکان رشد نیست. «تفاوت نیاز تکامل است». فرد مغرور عاقل برعکس فرد مغرور متکبر، از تواضع و خضوع و نگاه تیزبین و واقع بین برخوردار است. و همین نگاه مثبت است که به بالنده شدن او کمک کرده و جایگاهش را رفیع می سازد. انسان های بزرگ چنین نگرشی دارند. با ساخت بال پرواز به واسطه اندیشه و دانش، هر روز به اوج فکر می کنند. ولی فرد کوچک و مغرور از تفکر و دانش فاصله گرفته و با کاشت بذر نفرت، بدبینی و عداوت را برداشت می کند.
اینکه فرد مغرور به گرسنه بودن و زیرمنت دیگران نرفتن افتخار کند، دقیقا عین ذلت است. زیرا از زندگی اصولی و نیک خارج شده و فلاکت را زندگی می داند. چنین انسان مغروری اصلا خوشبخت نیست. بلکه تصور خوشبختی دارد. و متاسفانه در واقعیت و حقیقت، بدبختی بیش نیست. او کوچکی است که گمان دارد که بزرگ می باشد. انسان مغرور با مفهوم بلندطبعی، زندگی بهینه و سیر به بهترین ها را در زندگی دنبال می کند. او سعی می کند با کوشش بیشتر، به زندگی با بهترین شرایط رسد. ولی مغرور بدفکر، ماندن در فلاکت را غرور تعریف می کند. از دیگران کمک نمی گیرد و توانمندی را در زندگی سخت و با رنج و عذاب می داند.
به استناد آنچه بیان شد؛ غرور واقعی و مفید سبب بزرگی و سربلندی و تعالی شخصیت می گردد. اما غرور کاذب و نامفید، برایندی جز فلاکت، کوچکی و افول شخصیت ندارد.
احمد علینقی – پژوهشگر مدیریت اجتماعی
t.me/iranam2500
کلمات کلیدی: غرور و عقلانیت;خردمندی و خوشبختی; زندگی کامیاب; خودشیفتگی و سقوط اخلاقی