چرا حاکمیت از ارتباط با مردم فرار می کند؟!
رابطه منطقی بین مردم و حاکمیت
بنابر اصل دموکراسی و سالاری مردم در جامعه که مورد تایید جامعه جهانی، و حتی دیکتاتورهای تاریخ می باشد. حکومت ها برخاسته از میان مردم می باشند و باید رضایت و خواست مردم را اولی بر همه امور بدانند. این ارزش، در تمامی جهان اصلی نهادینه و تثبیت شده بوده و دنیا برآن حرمت ویژه ای قایل است. در هنگامه انقلاب ایران نیز بارها از جانب آیت الله خمینی بعنوان رهبر انقلاب این موضوع گوشزد شد و بلکه ایشان مردم را «ولی نعمت» خویش خواند.
این سالاری مردم موضوعی جدید نیست، بلکه مقوله ای مبتنی بر ماهیت نهاد جامعه است. نهادی متشکل از مردمانی که بنابر ضرورتی تاریخی در اقلیمی خاص گرد هم آمده و سرزمینی با نام کشورمیهن را برپا نموده اند. دراصل جامعه فضایی است که ارج و اعتبار خود را از مردم آن مرز و بوم می گیرد. مردمانی که در آن آب و خاک ریشه دوانده و در بستری از طول تاریخ، نسل گذاری و زندگی کرده اند. وطن سرزمین اجدادی ملت خود است و مردم برآن می بالند. وطن جایگاه زیست تاریخی مردم است و مردم سزاوار زیستی خوشایند و مطلوب در آنند. بدین روی است که در قرن جاری، دنیا با کرنش بر منزلت انسان و حفظ و پایش اصالت انسانی، رضایت و مطالبه مردم را محور حکمرانی قرار داده است.
بر همین اساس مقرر است که حکومت ها از میان مردم برخیزند و به حرمت پیشگاه مردم، بهترین جایگاه زیست را فراهم نمایند. حاکمان تکلیف دارند تا در راستای احترام به مقام انسان و اصل دموکراسی یا مردم سالاری، حقوق مردم را تامین و زیست رفاه محور را بنا نمایند.
پس بایسته است تا حکمرانان بدانند کشور ملک آنان نیست و مردم کهتر و رعیت آنان نیستند. حاکمان هیچ ارجحیتی بر مردم ندارند و بلکه مردم بعنوان صاحب اصلی کشور بر حاکمان احاطه دارند. نظام حکمرانی باید تابع میل مردم و در خدمت نیازهای مردم باشد. این اصلی جهانی و عمومی است و حکومت ها باید با اقبال به پیشوایی مردم بر خواست و تمایل مردم تکریم نمایند. و در همین راستا در فضایی از شفافیت کامل، پاسخگوی اقدامات خود در قبال مردم نیز باشد.
لذا ضرورت دارد تا کانال پاسخگیری، مطالبه گری و اعتراض گری به حاکمیت باز باشد. کانالی که مردم اعتراض کنند و مطالبات خود را اعلام کنند. و در عملی تعاملی، حاکمیت گوش به فرمان مردم باشد و به مردم پاسخ گوید. یعنی هر دو طرف به وظایف جوهری خود عمل کنند.
ایجاد فاصله بین حکومت و مردم در ایران
آنچه که در باب رابطه تعاملی و دوسویه بین حکومت ها و مردم بیان شد، یک اصل ضروری و روایی برای برخورداری از یک جامعه سالم و موزون می باشد. و چنانچه بر این رابطه و تعامل خدشه وارد گردد، بیگمان دیگر نمی توان از جامعه متوازن و متعادل سخن راند.
می دانیم که در دنیای معاصر و باوجود حجم بزرگی از شبکه های مجازی و تسهیل سازی مکانیسم ارتباط و جریان انتقال اطلاعات، شبکه الکترونیکی برپایه نت(تارنما) آسانترین و بهترین راهکار ارتباط سریع و بدون خطا می باشد. و امروز تمامی سازمان ها در جهان بواسطه شبکه نت، شبکه انتقال اطلاعات و ارتباطات را تسریع و تسهیل نموده اند. به همین روی است که جهان امروزی را به دهکده جهانی تشیبیه نموده اند. فضایی از انباشت اطلاعات و داده که در کسری از ثانیه در اطراف و اکناف جهان بزرگ جابجا می گردند.
اما قابل تاسف آنست که برخلاف جریان جاری در جهان، حاکمیت سیاسی در ایران از این شبکه استفاده مطلوب نمی برد. با آنکه تمامی وزارتخانه ها و سازمان ها(به ویژه دولتی و عمومی) به شبکه جهانی متصل هستند، اما بهره گیری از شبکه نت را تضعیف و محدود نموده اند. ضمن اینکه شبکه نت پهنای مطلوب و استانداردی در ایران ندارد و با کندی ارتباط مواجه هستیم. لیکن در خطایی مضاعف، راه های ارتباط با ادارات و نهادهای دولتی به حداقل ممکن رسیده و تقریبا بهره گیری از شبکه ارسال ایمیل به حد صفر می باشد.
این رفتار بدان جهت است که چون حاکمیت از حل مشکلات جامعه و مردم عاجز می باشد و توان پاسخگویی به مردم را ندارد. لذا در اقدامی ناشایست، کلیه پورت های دریافت ایمیل در ادارات را بسته است. تا اینکه کانال ورود اعتراضات و مطالبات مردمی به ادارات بسته گردد و حاکمیت نیز در معرض پاسخگویی نباشد. اقدامی که ضمن ایفای نقشی ناشایست و زشت از سوی حاکمیت، منافی وظیفه ذاتی حاکمیت بوده و با فرار از مسئولیت جوهری، راهکاری ناپسند شمارش می گردد.
احمد علینقی: پژوهشگر مدیریت اجتماعی
t.me/iranam2500
کلمات کلیدی: مطالبه گری و اعتراض;مسئولیت شغلی; حاکمیت پاسخگو; پاسخگویی و پاسخگیری