فاصله ترکیه از غرب، سودمندی یا ضرر
آگاهی کامل داریم که دنیا از دوران پسا جنگ دوم جهانی، تقریبا دوقطبی شده است. قطبی از جهان، بلوک شرق یا همان سوسیالیسم – کمونیسم با پیشتازی چین و روسیه و پیروی کره شمالی و ونزوئلا و برخی کشورهای آمریکای لاتین نام دارد. قطب مقابل نیز با اسم بلوک غرب با پیشگامی آمریکا و اروپا و با همراهی ژاپن، کره جنوبی، اسراییل و همچنین کشورهای عربی خاورمیانه را شامل می گردد. ولی در نیم قرن اخیر این بلوک بندی اندکی دستخوش تغییر شده و رادیکال اسلامی با پیشگامی ایران نیز در بلوک شرق جانمایی شده است.
در این پازل بندی دوقطبی، ترکیه از جمه کشورهایی بود که تا چندی پیش بطور کامل در بلوک غرب جانمایی می شد. ولی با روی کار آمدن رییس جمهوری اسلام گرا با نام رجب طیب اردوغان، ترکیه در یک استحاله نامانوس بشدت به بلوک شرق گرایش پیدا کرده است. این وضعیت جدید ترکیه، حاصل پیشینه با عظمت امپراتوری عثمانی در تفکرات اردوغان است. درواقع استحاله اردوغانیسم، چیزی جز کشیده شدن ترکیه در باتلاق پان ترکیسم نیست.
در حقیقت اردوغان با اندیشه بازگشت به جایگاه عثمانی، در خطاهای چندسویه ناروایی گرفتار شده است. او بر این گمان است که ترکیه در وضعیت کنونی کشوری است که در مرداب وابستگی به غرب، جلال سابق را ندارد. لذا با سیر در پندارهای خیالی شوکت عصمانیسم، انفعال و مبارزه جویی با دنیای نیرومند و متمدن غرب را یک اصل واجب تلقی می نماید. بدینسان است که ترکیه با رفتارهای انفعالی و تکسویه، در چند چالش فاحش گرفتار شده است:
1. هر روز فاصله او از غرب بیشتر می گردد
2. با نزدیکی به جنبش ها و رویکردهای اسلام رادیکال، پیشتازی دنیای اسلام را در سر دارد
3. برای جایگزین یابی دوستان قدرتمند در بلوک غرب، همکناری چندجانبه با روسیه و جبهه چپ را پدیرفته است
اما همانطور که بارها بیان شده، هیبت و بزرگی با رفتارهای انفعالی و مبارزه گری بدست نمی آید. بلکه جانمایی در پازل نوین جهانی و اقتصاد نیرومند است که کشورها را به عظمت می رساند. نویسنده همیشه بر این اصل اصرار داشته و دارد که راهکار منطقی، عقلایی و هوشمندانه در پیش روی بشریت، فراگردهایی است که سودمندی ایجاد گرداند. یعنی رفتارهای آدمی به سودمندی منتج گردند.
ولی آیا به واقع ترکیه در پوشش کنش های فعلی، راه به سوی سودمندی برای ترکیه را طی می کند؟ اردوغان و هیات حاکمه ترکیه به عینه می بینند که ترکیه در سراشیبی شدیدی قرار گرفته است. دراصل نزول ارزش پول ملی، افزایش بیکاری، تحریم های رو به افزایش، قطع رابطه سودمند با کشورهای پیشرو جهان، دوستی با کشورهای وامانده در جهان، درهم ریختگی اقتصاد، کاهش صادرات و خیلی دیگر از نتایج امروزین، بیانگر سقوط ترکیه در سراشیبی افول است.
اصولا دیکتاتورها با برخورداری از ذهن بیمار، پیوسته در تحلیل روان شناختی و جامعه شناسی در غروری کاذب گرفتار می باشند. غرور کاذب، عاملی ناروا در خیال پردازی انحرافی می باشد. این افراد همواره بر این گمان سیر می کنند که ضعف من در گروی زورمندی و قوت دشمنان خودم هستند. دیگرانی که به سبب باورها و اعتقادات متعارض و مخالف با من، نابودی مرا دنبال می کنند. دشمنان من بطور مستمر نابودی مرا پیگیر هستند. بنابراین لازم می نماید که من نیز تمامی کوشش خویش را بر نابودی دشمنانم گذارم. این انحراف کنشی، عامل درگیر شدن در تصورات و خیالات موهوم می شوند. لذا در راستای تحرک برای نابودی دشمن، از جبران نقاط ضعف خویش نیز غافل می گردد. این اهمال حاصلی جز ضعف بیشتر و قویتر شدن دشمن نخواهد د اشت.
در دنیای جدید اصالت انسانی معنای نوینی پیدا کرده و محور زیست بشریت بر گرد حفظ منزلت انسانی و منفعت بشریت می چرخد. به همین روی است که اصول اساسی دموکراسی و آزادی اجتماعی در روزگار فعلی، به بنیان زندگی جوامع بشری و بطورکلی به اساس جامعه جهانی مبدل شده است.
برهمین اصل است که در دنیای معاصر، تمامی کشورها بعنوان انباشتی با نام جامعه جهانی موظف می باشند تا بر اساس نیازهای انسان اجتماعی و مطالبات ملت خویش عمل کنند. منظور آنست که همه امور کشورداری باید براساس رفع نیازهای مردمی همان جامعه و برپایی یک زندگی مرفه حرکت کنند. یعنی سیر جوامع بایستی به سمت توسعه گرایی وسیع و رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی عمیق یابند.
آیا اینک ترکیه در چنین مسیری قرار دارد؟! کشوری که تا چند سال پیش در رشد و توسعه روزافزون قرار داشت و ترکیه نیز از اقتصاد روی به رشد و رفاه نسبی اجتماعی برخوردار بود. ولی امروز ترکیه با افول شخصیت اجتماعی در جهان روبرو می باشد. تا چندی پیش، ترکیه به جهت نزدیکی به اروپا و آمریکا و سیاست های معقول، شاهد رشد صنایع مهمی چون خودروسازی، پارچه بافی و پوشاک، فولاد، لوازم خانگی، سنگ، موادشیمیایی و گردشگری بود. ترکیه توانسته بود با مهار تورم و افزایش سطح اشتغال و سرمایه در گردش داخلی و جهانی، رفاه تقریبا روبه رشد و مناسبی را در ترکیه نهادینه نماید. بانکداری ترکیه به سبب ایجاد رابطه مناسب با شبکه اقتصاد جهانی، در سیر صعودی خوبی قرار داشت و بانک های ترکیه از ارزش مالی و اعتباری مناسبی در جهان بهره می بردند. این بود که ترکیه در راستای ثبات اقتصادی و حفظ ارزش پول ملی، ضمن ارایه خدماتی ارزشمند به شهروندانش، جایگاه و نقشی ارزنده نیزدر جهان پیدا کند.
اما امروز ترکیه با گروشی به افراط گرایی اسلامی، دقیقا سیاست هایی مغایر با جامعه جهانی را در پیش گرفته است. به جهت همین سیاست کلان و محدود نمودن فضای ترکیه، فاصله از از پیوستن به اتحادیه اروپا نیز معلق گردیده است. اردوغان به واسطه افراط به اسلام گرایی رادیکال، ضمن اینکه فاصله خود را از آمریکا و ناتو افزایش داده، بلکه با خرید و راه اندازی سامانه اس 400 فاصله خو د با دنیای غرب را عمیقتر نیز نموده است.
و به جهت این تغییر رویکردی در سیاست ها، در دو حوزه به ناروایی و دردسر افتاده است:
الف) به سبب این سیاست های منفعلانه و ناهوشمندانه است که سطح رفاه مردمی و توسعه اجتماعی در ترکیه بشدت کاهش یافته است
ب) ضمن افول شاخص های انسانی – اقتصادی، شاهد آن هستیم که اقتصاد بسامان ترکیه دچار شلختگی و واماندگی شدیدی شده است.
احمد علینقی: پژوهشگر مدیریت اجتماعی
t.me/iranam2500
کلمات کلیدی: رجب طیب اردوغان;عثمانی; پان ترکیسم; اسلام رادیکال