جمهوری اسلامی/ آنچه گفته شد و آنچه عمل شد
همانطور که جهان در تغییر و تحول دائمی قرار دارد نوع حکمرانی نیز باید تابع تغییر باشد. شیوه حکمرانی در دنیای معاصر تفاوت بنیادی با سبک حکمرانی در قدیم دارد. اگر قدیم حکمرانی بصورت قومی – فامیلی چون صفویه، قاجار، ساسانی، صفاری، غزنوی وو بود. امروز مطلقا حکمرانی ملوک الطوایفی نداریم. اگر در قدیم سلسله حکمرانی داشتیم و بلندمدت. امروز حکمرانی موقت است و کوتاه مدت.
شاید نظام پادشاهی در برخی کشورها مغایر این گفته تلقی شوند. ولی خاطرنشان میگردد در این نوع نظام پادشاه مظهر وحدت است نه مقام تصمیم سازی. یعنی دراصل قالب حکمرانی در همه کشورها متکی به آراء مردم است. مسئول و رهبر کشور برای مدت معین 4 تا 6 سال انتخاب و برای یک دوره تمدید میشود. یعنی رهبر دائمی نداریم. و چون دولتها ماهیت کوتاه و موقت دارند. لذا تقدس حکمرانی نیز باطل میباشد.
اما گفتمان فوق مطابق میل حکومت اسلامی در ایران نبوده و نظام اسلامی را تافته جدا بافته و الگوی بی همتا شمرده و تقدسی یکتا بر آن مترتب میکند. البته شاید در اوان انقلاب اسلامی گزاره «نظام مقدس» مقبولیتی تقریبا عام داشت. ولی در مرور زمان و با بدتر شدن کیفیت زندگی مردم، تقدس نظام حکمرانی کمرنگ و امروز کاملا بیرنگ شده. لذا برخلاف نظر و سلیقه بخش اقلی جامعه که طیف حکومتی نامیده میشوند. اکثریت مردم این گفتمان را مردود میشمارند.
این دوگانگی نگرش در بین اقل و اکثر مردم منجر به یک جامعه عمیقا دوقطبی در ایران شده. بخش اقلیت که اصلا حاضر به سازگاری با معیارهای جهانی نیست، خود را حق مطلق قلمداد و نظام مطلق گرای خویش را والاتر از الگوی جهانی میداند. بدتر آنکه چون بر کرسی حکمرانی در کشور قرار دارد حکم میکند که اکثریت مخالف باید تابع حاکمیت اقلیت تمامیت خواه و اقتدارگراباشد. حکمی که اصلا با معیارهای عصر مدرنیته خوانش ندارد و دیکتاتوری معنا میدهد.
به واسطه همین حکم کور که برای ماندگاری حکومت، تبعیت اکثریت مردم را دیکته میکند. امروز شاهد پدیده اعتراضات از نگاه قشر اکثریت و اغتشاشات از نگاه حکومت هستیم. اکثریتی که برای مخالفت با نظر و عمل حاکمان، کف خیابان را بعنوان بستر اعتراض انتخاب نموده.
اینکه بخش اقلیت چنین بی باک خود را محق حکمرانی بر بخش کثیر جامعه میداند و برای توجیح این حق به دین اسلام تکیه میکند، مطلقا دستاویزی منطبق بر علم و عقلانیت نیست. ولی این اقلیت حضور حداکثری در انقلاب 57 و رفراندوم 58 را دلیل مهم در لزوم پایداری حکومت اسلامی معرفی میکند. پرسش اینست؛ براستی اگر این حکومت منطبق با زمان مدرنیته (هنگام انقلاب) نبود پس چرا مردم در انقلاب 1357 و رفراندوم 1358 مشارکت حداکثری داشتند؟ و واقعا چرا آن استقبال حداکثری اکنون به حداقل اقلیت رسیده؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت مردم ایران در یک چرخشگاه تاریخی (انقلاب اسلامی) راه خطایی را انتخاب کردند. آن زمان آیت الله خمینی در معرفی مانیفست انقلاب اسلامی گفت که در جمهوری اسلامی برساخته از اصول اسلام محرومیت وجود ندارد. فشار وجود ندارد. اجبار در هیچ زمینه ای وجود ندارد. حجاب اجباری نداریم. روحانیت در هیچ عرصه ای دخالت نمیکند. ممنوعیت و محدودیت اصلا نداریم. درواقع مردم باور کردند که نظام برگرفته از انقلاب اسلامی حکومتی با آزادی کامل در همه زمینه های اجتماعی است. رای مردم مبنای حکمرانی است و کشور بدون مشارکت نمی چرخد. یعنی یک دموکراسی تمام عیار.
ولی در حقیقت جمهوری اسلامی یک هندوانه دربسته بود. و مانیفست معرفی شده از طرف رهبر انقلاب دقیقا آکنده از ابهام بود. اما سخنان آیت الله بسیار جذاب و چشمنواز بودند. و شوربختانه در آن دوره هیچ حکومت و گروهی برمبنای اصول اسلامی وجود نداشت تا مردم بتوانند با مشاهده سلایق و شیوه حکمرانی آنان ماهیت حکمرانی اسلامی را بدرستی تشخیص داده و با چشمی باز در انقلاب و رفراندوم مشارکت نمایند. گروه های اسلامی القاعده، طالبان، داعش، حزب الله، جهاد اسلامی وو نیز همگی تولید دوره پساانقلاب اسلامی هستند.
کلمات کلیدی: حکمرانی;نظام مقدس; پادشاهی; جمهوری اسلامی